پسر شیطانصفت در مشهد سینه پدرش را شکافت و قلبش را خورد!
پسرجوان به قاضی «عارفی راد» گفت: وقتی سینه پدرم را با چاقوهای اره ای شکافتم فکر کردم که «طلسم» درون قلب او افتاده است. به همین دلیل قلب پدرم را از سینه اش بیرون آوردم و آن را در پشت بام مجتمع مسکونی به طور کامل خوردم!...
پسر مجردی که با پدرش در یک واحد آپارتمانی زندگی می کرد در اقدامی هولناک، قلب پدرش را از سینه بیرون کشید و آن را در پشت بام مجتمع مسکونی خورد!
سید خلیل سجادپور در پاسخ به این سوال که آیا متهم به قتل به بیماری روانی مبتلا شده است؟ گفت: وی ساعتی بعد از افشای این جنایت وحشتناک و با دستور قاضی ویژه پرونده های جنایی به بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد منتقل شد تا کادر درمانی او را معاینه کنند و سپس نظر قطعی را متخصصان پزشکی قانونی به دادسرا اعلام می کنند که آیا متهم بیمار روانی است یا برخی از اختلالات روحی و روانی را دارد!
خبرنگار روزنامه خراسان اضافه کرد: اگرچه برخی رفتار یا گفتار متهم در صحنه جنایت یا هنگام بازجویی های تخصصی توسط مقام قضایی احتمال تمارض یا حتی برخی اختلالات شخصیتی را نمایان می کند اما باز هم طبق قانون، سلامت روحی و روانی متهم باید به تایید پزشکان قانونی برسد و مقام قضایی نیز طبق قانون او را به مراکز درمانی معرفی کرده است.
وی درباره عوارض وحشتناک رها شدن بیماران روانی در شهرها نیز گفت: متاسفانه در سال گذشته چند مورد جنایت و پدرکشی در مشهد رخ داد که بررسی های مقدماتی آن نشان می داد عامل جنایت دچار تالمات روحی و روانی بوده است اما به دلیل هزینه های سرسام آور و سنگین داروهای اعصاب و روان که بسیاری هم تحت پوشش خدمات بیمه ای قرار ندارند، مردم نمی توانند بیماران روانی را در مراکز درمانی بستری کنند. از سوی دیگر هم مراکز درمانی رغبتی به نگهداری از این گونه بیماران ندارند چرا که پرداخت هزینه های بستری در توان قشر ضعیف و حتی متوسط جامعه نیست به همین دلیل مردم سعی می کنند این گونه بیماران را در منزل نگهداری کنند که در نهایت با چنین فجایع جبران ناپذیری مواجه می شویم.
سیدخلیل سجادپور افزود: باید نمایندگان مجلس شورای اسلامی و دولتمردان در این زمینه چاره ای اساسی بیندیشند چرا که وقوع این گونه حوادث تلخ قلوب مردم را به شدت آزار می دهد. در حالی که با اختصاص بودجه ای به مراکز درمانی یا بیمه های اجتماعی به راحتی می توان از این گونه حوادث دلخراش پیشگیری کرد.
این خبرنگار پیش کسوت در پاسخ به این سوال که چرا پس از گذشت بیش از 15 روز، این ماجرای تکان دهنده را بر ملا کردید؟ گفت: همان طور که عرض کردم این حادثه در روزی فاش شد که رسانه های چاپی آخرین شماره سال گذشته را منتشر کرده بودند و از سوی دیگر هم من ارتباط زیادی با فضاهای مجازی یا پایگاه های خبری ندارم واگر از طریق منابع خبری به اخبار مهمی دست پیدا کنم حتما آن را در روزنامه خراسان منتشر می کنم که این خبر را هم در اولین شماره سال جدید بازگو کردم. از طرف دیگر هم خبر «پسری که قلب پدرش را خورد!» آن قدر تکان دهنده و دردآور بود که انتشار آن در ایام نوروز، برای بسیاری از مردم تلخ و دلهره آور بود. امیدوارم که در سال جدید هیچ گاه چنین حوادثی را به دستگاه چاپ نسپاریم!