پزشکیان، انتخابات را در شرایط کاملا نابرابر برد
«پزشکیان رقابتی را برد که به معنای واقعی کلمه، نابرابر بود. معاون اجرایی دولت حاکم رئیس ستاد رقیب بود، بسیاری از نهادهای قدرت، مقامات مختلف، روحانیت، حوزههای علمیه، صدا و سیما، رسانههای حکومتی و... برای پیروزی جلیلی شبانه روز کار کردند. موج تخریبها نیز بی سابقه و کاملاً غیر اخلاقی بود. انتشار این شایعات در سطح وسیع و با پولهایی که هنوز منبع شان مشخص نشده، از نمودهای این نابرابری بود.»
جعفر محمدی طی یادداشتی در عصرایران نوشت: سر انجام بعد از یک رقابت سخت و نفسگیر و بر اساس آماری که تا این لحظه به طور رسمی اعلام شده، مسعود پزشکیان با پیروزی بر سعید جلیلی، عنوان رئیس جمهور ایران را به خود اختصاص داده است.
نکات زیر در این باره قابل ذکر است:
۱ - بسیاری بر این باور بودند که نظام، محمدباقر قالیباف را برای ریاست جمهوری در نظر گرفته است و در دور دوم نیز برآن بودند که هر طور شده، سعید جلیلی را به عنوان برنده اعلام خواهند کرد. این گزاره از آن جهت باورپذیر مینمود که هم شورای نگهبان و هم دولت به عنوان مجری انتخابات، از نظر سیاسی همسو با جلیلی بودند.
با این حال، چنین نشد و نه قالیباف رئیس جمهور شد و نه جلیلی، بلکه نام پزشکیان از صندوق بیرون آمد و خوانده شد و به ریاست جمهوری رسید.
این، خبر خوبی برای دموکراسی خواهان ایران است و میتواند به بازسازی اعتماد مردم به نظام انتخاباتی کمک کند.
۲ - نکته مهمی که باید به طور جدی از سوی حاکمیت جدی گرفته شود، معنایعدم مشارکت ۶۰ درصد مردم در دور اول و نیز رأی معنی دار اکثریت به پزشکیان است.
این انتخابات برای ساختار نظام، حکم یک MRI را داشت که به طور بسیار دقیق و البته بدون درد و خونریزی، از تمام زوایای این پیکره تصویر برداری کرد و عیوب و اشکالات آن را به طور واضحی آشکار کرد و در برابر دیدگان گذاشت.
حیاتیترین کار برای نظام این است که به جای بایگانی این تصویر هشدار دهنده، به واکاوی آن بپردازد و صدای اکثریت را اعم از خاموش و گویا، بشنود و به معنای واقعی بدان تمکین کند. جمهوری اسلامی، برای ادامه حیات و پویایی، چارهای جز همراهی مردم ندارد و هر که این همراهی را خدشه دار کند، ولو آن که خود را انقلابی و مدافع نظام بداند، خواسته یا ناخواسته، برانداز است.
از این رو، اصلاح بسیاری از سیاستها در حوزههای داخلی و خارجی، مطابق خواست اکثریتی که اکنون مشخص شده بیش از ۸۰ درصد هستند، حیاتبخش نظام جمهوری اسلامی است. اگر نظام یک قدم به سمت مردم نزدیکتر شود، مردم ۱۰ قدم به سمتش خواهد رفت. فرصتی که اکنون پیش روی جمهوری اسلامی است، باید مغتنم شمرده شود و مانند بسیاری از فرصتها هدر نرود.
۳ - پزشکیان رقابتی را برد که به معنای واقعی کلمه، نابرابر بود. معاون اجرایی دولت حاکم رئیس ستاد رقیب بود، بسیاری از نهادهای قدرت، مقامات مختلف، روحانیت، حوزههای علمیه، صدا و سیما، رسانههای حکومتی و… برای پیروزی جلیلی شبانه روز کار کردند.
موج تخریبها نیز بیسابقه و کاملاً غیر اخلاقی بود: از جعل فیش حقوقی برای پزشکی که از بیماران پول نمیگیرد تا ساخت شایعاتی مانند این که او مالیاتها را زیاد میکند، مسکن نمیسازد، بنزین را ۲۵ تا ۵۰ هزار تومان میکند، همه وزرایش را از تُرکها انتخاب میکند، اگر بیاید ظهور امام زمان (عج) به تاخیر میافتد، طرفدار همجنسگرایان است و… و انتشار این شایعات در سطح وسیع و با پولهایی که هنوز منبعشان مشخص نشده، از نمودهای این نابرابری بود.
با قاطعیت و آسوده خاطر بودن در محضر وجدان میتوان گفت که جریان مقابل او، نه تنها انتحابات را باخت که اخلاق را که مدعیاش بود، باخت و این دومی، سهمگینتر است.
و البته ناگفته پیداست که حضور مردم، همواره باطل السحر است و عزت دست خداست.
۴ - یکی از نتایج این انتخابات، احیای امید مردم در اوج ناامیدی است. جریانهای داخل نظام و نهادهای قدرت، نباید پزشکیان را رقیبی از سوی جبهه اصلاحات بدانند که باید دولتش زمین بخورد؛ بلکه باید او را یک امکان تاریخی برای تقویت رابطه حاکمیت با مردم، اصلاح ساختارهای غلط، حل مشکلات جامعه و احیای اعتماد عمومی و سرمایههای اجتماعی بدانند که در نهایت به حال خوب مردم در عین قوام و بالندگی نظام منجر میشود.
لذا خردمندانه و صلاح کار ملک و ملت در این است که به او کمک کنند و هیچ اشکالی هم ندارد که اعلام کنند در کنار دولت هستند و بخشی از موفقیتهای آتی، مرهون همکاری و همراهی آنان است و پزشکیان نیز باید با صدای بلند همین را به مردم بگوید.
برعکس اگر از در تقابل درآیند، باید بدانند که روح و پیکر جامعه، توان زخمهای دیگر را ندارد. اگر بعد از ماجراهای هر ۹ روز یک بحران در دولت سیدمحمد خاتمی، این جامعه دوام آورد به دلیل آن بود که ربع قرن متحمل فجیعترین جراحاتهای سیاسی و اختلافات درونی نشده بود و تاب و نای بیشتری داشت ولی اکنون، بیش از هر چیزی به مهر و مرهم نیاز دارد و الّا فرو میپاشد و همه چیز را با هم با خود به زیر میکشد.
دولت مسعود پزشکیان باید دولت وحدت ملی باشد نه به معنای تبدیل کابینه به شرکت سهامی احزاب و گروهها که به معنای همگرایی دولت، قوای دیگر و نهادهای قدرت به منظور شفای دردهایی که در تصویر MRI دیده شده است.
اصلاح طلبان نیز برخلاف سالهای گذشته، تند و تیزی بعضاً غیرمناسب را ندارند و آموختهاند که باید تعامل کنند.
هم اصولگرایان و هم اصلاح طلبان بدانند که اگر فرصت دولت مسعود پزشکیان را برای همگرایی ملی و بازگشت به سوی مردم مغتنم ندانند، قهر مردمی که حتی همین الان نیز از هر دویشان بریده اند، عمیقتر خواهد بود که نتیجهاش مشخص است.
۵ - اکنون مهمترین کار پیش روی پزشکیان، انتخاب اعضای کابینه است. استفاده از وزرای موفق دولتهای قبلی و حذف چهرههای ناموفق و نامحبوب پیشین، در کنار معرفی چهرههای تازه نفس و متخصص میتواند دولتی کارآمد شکل دهد.
از سوی دیگر، باید منتظر واکنش مجلس به کابینه پیشنهادی او بود تا مشخص شود تا چه اندازه پیام ۸ تیر و ۱۵ تیر را گرفتهاند و میخواهند وارد همگرایی بشوند.
اگر از همین اول شاهد تقابل باشیم باید منتظر روزهای سخت مسعود پزشکیان و ملت ایران باشیم؛ اما امیدواریم که مجلس و مجموعه حاکمیت با درک درست شرایط، دست دوستی و همکاری به دولت منتخب مردم بدهند و مهمترین ماموریتشان یعنی احیاء و تقویت دوستی و اعتماد بین مردم و حاکمیت را محقق سازند. نه فقط نجات جمهوری اسلامی که نجات ایران در گرو این عقلانیت است.
۶ - و نهایتاً مردمی که در سختترین شرایط پای کار آمدند و با رای دادن و رای ندادن، پیام خود را رساندند، نباید کار را تمام شده بدانند؛ از امروز باید از پزشکیان مطالبهگری کنند و در عین حال از دولت منتخب خود در برابر جفاهای احتمالی حمایت کنند و مادام که رئیس جمهور با ملت همراه است، تنهایش نگذارند.