صحبتهای تکاندهنده آرمان درویش، داماد ژاله صامتی درباره کودکی سخت و فقیرانهاش
آرمان درویش، بازیگر مشهور سریال ملکه گدایان، از کودک سخت و فقیرانهی خود پرده برداشت. درویش در مصاحبهی جدید خود با برنامه اینترنتی تی وی پلاس از زندگی پرفراز و نشیب خود گفته است، از فقر شدیدی که خانواده اش در آن به سر میبرد و از اینکه برای تأمین مایحتاج زندگی از کودکی مجبور به کار بود.
آرمان درویش، بازیگر مشهور سریال ملکه گدایان، از کودک سخت و فقیرانهی خود پرده برداشت. درویش در مصاحبهی جدید خود با برنامه اینترنتی از زندگی پرفراز و نشیب خود گفته است، از فقر شدیدی که خانواده اش در آن به سر میبرد و از اینکه برای تأمین مایحتاج زندگی از کودکی مجبور به کار بود.
آرمان درویش میگوید در شهرستان محروم الشتر در همدان به دنیا آمد که حتی از گاز برخوردار نبود و به همین دلیل مجبور بودند از صبح زود در صف نفت بایستند. او و دو برادر و مادرش در اتاقی در خانهی نیمه کارهای زندگی میکردند که حتی در نداشت، چون پول تکمیل خانه را نداشتند. در نوجوانی در یک مرغداری در خارج شهر مشغول کار شد و، چون در همانجا هم زندگی میکرد برای رفتن به مدرسه مجبور بود هر روز صبح زود با مینی بوس خود را به شهر برساند. در آنجا دستمزد ناچیزی دریافت میکرد که تنها در حد رفع مایحتاج اولیهی زندگی بود.
این بازیگر سریال ملکه گدایان همچنین در پاسخ به پرسشی دربارهی سختترین روزهای زندگی اش در دوران کودکی به ذکر دو خاطره از آن روزها میپردازد. او از تلاش نافرجام مادرش برای فروختن جاروبرقی خانه برای تأمین هزینههای زندگی شان میگوید و از ساندویچی که قرار بود به همراه مادرش آن را بخورد، چون پول خرید دو ساندویچ را نداشتند، اما او از گرسنگی زیاد سهواً تمام ساندویچ را به تنهایی میخورد و شرمندگی اش با او میماند. او میگوید حتی خوردن ساندیسهای قدیمی در کودکی برایش حسرت شده بود.
آرمان درویش همچنین تعریف میکند، چون زمانی در کابینت سازی هم کار کرده بود سالها بعد چند باری بر حسب تصادف به عنوان مهمان به همان خانههایی دعوت میشود که زمانی کابینت آنها را ساخته بود.
درویش میگوید با همهی این سختیها به این بخش از زندگی خود افتخار میکند و فردیت خود را از آن دوران میداند. در ۱۹ سالگی، اما ورق زندگی این بازیگر یکباره برمی گردد.
در آن زمان آرمان درویش هنوز در مرغداری کار میکرد. یک روز مادرش به همراه یکی از اقوام شان که در سینما طراح صحنه بود به مرغداری میآید. این شخص با دیدن درویش به او میگوید که توانایی بازیگر شدن را در او میبیند، اما درویش از این حرف جا میخورد، چون با شرایط دشواری که او و امثالش داشتند سینما جایی در زندگی شان نداشت. با این حال او از هر پیشنهادی برای خلاصی از آن مرغداری استقبال میکرد به همین دلیل با فروختن آخرین داشتهی مادرش که دو النگوی قدیمی بود به تهران، نزد همان شخص میرود.
او به آرمان میگوید که باید در کلاسهای بازیگری امین تارخ شرکت کند، در حالی که او اسم امین تارخ را هم تا به آن زمان نشنیده بود. با موافقت تارخ با پرداخت قسطی هزینههای کلاس، آموزش را شروع میکند، اما پس از چند جلسه در کنار دیگر شرکت کنندگان کلاس احساس غریبی میکند و حس میکند به آن فضا تعلق ندارد. با این حال به بی سوادی خود پی میبرد و همزمان با کار در تهران تحصیل را پی میگیرد تا بالاخره در رشتهی کارگردانی وارد دانشگاه میشود و نوشتن را نیز شروع میکند. او همچنان به کار در مشاغل مختلف از آکواریوم فروشی گرفته تا کابینت سازی ادامه میدهد تا موفق میشود برادر کوچکتر خود و مادرش را به تهران آورد (برادر بزرگتر درویش سالها قبل از دنیا رفته بود). پس از آن به واسطهی آشنایی با محمد هادی کریمی، فیلمساز، پایش به دنیای سینما باز میشود.
آرمان درویش متولد سال ۶۶ در همدان است. او در دو رشتهی کارگردانی و ادبیات نمایشی در دانشگاه سوره به تحصیل پرداخت. پس از مدت کوتاهی شرکت در کلاسهای بازیگری امین تارخ، به نوشتن فیلمنامه و ساخت فیلم کوتاه و نوشتن مقالات سینمایی در مطبوعات مشغول شد.
در سال ۹۴ با فیلم سینمایی «چهارشنبه» به کارگردانی سروش محمدزاده رسماً پا به دنیای بازیگری گذاشت. پس از آن در چند فیلم سینمایی دیگر نیز نقش آفرینی کرد. اما در سال ۹۹ با سریال شبکه نمایش خانگی «ملکه گدایان» بود که به شهرت رسید و به چهرهای شناخته بدل شد.
شباهت چهرهی آرمان درویش با امیر حسین آرمان، دیگر بازیگر مشهور نیز همواره مورد توجه مخاطبان بوده است.
روزیاتو