تکراریترین نقشها برای تکراریترین بازیگران ایرانی!
در این مطلب عملکرد بازیگرانی را به نقد گذاشتهایم که غالبا در قاب تلویزیون اصرار به تکرار خود دارند و به نظر میرسد در حال سوءاستفاده از اعتبار خود در نزد مخاطبان هستند.
شــاید بهتر بود به جای این بازیگران، فهرستی از کارگردانان را در این بخش از پرونده ردیف میکردیم و آنها را مخاطب این سوال قرار میدادیم که واقعا هدف و انگیزهتان از پیشنهاد نقشهای تکراری به این بازیگران توانمند چیست؟ البته اشتباه نشود؛ ما هم میدانیم که تیپسازی و رسیدن به یک کاراکتر قوام یافته برای حضور در قالبهای داستانی مختلففرآیندی حرفهای و مرســوم در همه جای جهان است و نمونههایی مانند صمد را هم در سینمای قبل از انقلاب خودمان تجربــه کردهایم اما آنچه در اینجا مورد انتقاد است، نه خلق یک کاراکتر با شناسنامه مشخص که باز تکرار ویژگیهای یک کاراکتر جواب پس داده برای طراحی کاراکترهای مشابه است. به این معنا که نقشی در فیلمنامهای طراحی میشود که هیچ ارتباطی به نقش قبلی آقا یا خانم بازیگر ندارد اما فیلمساز در اولین جلسه با بازیگر به این توافق میرسند که همان همیشگی را میخواهیم! همین شبها سریال «چشمبندی» را روی آنتن ببینید؛ به راحتی میتوان فهرستی از کاراکترهای تکراری در آن ردیف کرد که قبلا آنها را در موقعیتهایی به کل متفاوت اما دقیقا با همین ویژگیهای رفتاری در سریالهای دیگر دیده بودیم!
در این مطلب از هفت صبح عملکرد بازیگرانی را به نقد گذاشتهایم که غالبا در قاب تلویزیون اصرار به تکرار خود دارند و به نظر میرسد در حال سوءاستفاده از اعتبار خود در نزد مخاطبان هستند؛ اما این یک حکم کلی نیست!
مهران رجبی
یک معلم بود کــه به دعوت رضا میرکریمی برای ایفای نقش در سریال بچههای مدرسه همت مقابل دوربین ظاهر شد و مسیر فعالیت حرفهایاش تغییر کرد. او مانند بسیاری دیگر از بازیگران غریزی که بیشترین امتیازشان در مقابل دوربین این است که خودشان باشند، در تمام این سالها نقشهای مشابه بسیاری را ایفا کرده است. مهران رجبــی حتی در عرصه اجرا هم همان شــمایلی را دارد که در حین نقشآفرینی در مقابل دوربین از او سراغ داریم و این یعنی او در بیشتر موارد به معنای حرفهای کلمه بازیگری نمیکند بلکه میتواند به سبک و سیاق خودش و بدون تأثیرگرفت از اتمسفر دوربین، به طنازی بپردازد. گویا کارگردانها هم با شــناخت از شوخطبعیهای او نقشی را برایش مینویسند. نمیتــوان در کارنامه مهران رجبی همکاریهای درخشــانش با کیانوش عیــاری را نادیده گرفت. از روزگار غریب گرفته تا خانــه پدری. با این همه او در قــاب تلویزیون همچنان اصرار دارد خودش باشــد، بدون هیچ تغییری.
حمید لولایی
در ســالهای پایانی دهه ۵۰ وارد عرصه بازیگری شــد و همزمان در تئاتر و تلویزیون نقشآفرینی میکرد. حتی از همراهان مهران مدیری در مجموعه ماندگار ساعت خوش هم بود اما باید تا پایان دهه ۷۰ صبر میکرد تا در قامت خشایار مستوفی در سریال زیر آسمان شهر تبدیل به یک چهره محبوب تلویزیونی شود. او سالها بعد در همکاری با رضا عطاران در مجموعه خانه به دوش شمایلی را پیدا کرد که تا مدتها نتوانست از آن فاصله بگیرد. ماشالله خان در مجموعه خانه به دوش نماینده طبقه پایین جامعه و قشر آسیبپذیر بود که به رغم تمام تلاشهایش غالبا دچار اشــتباه محاسباتی میشد و گرفتاری جدیتری برایش پیــش میآمد. لولایی این کاراکتر را بعدها در چند سریال دیگر تکرار کرد. حمید لولایی هنوز گزینه اصلی برای نقشآفرینی کاراکتری با این مختصات است و معلوم نیست تا چه زمانی کارگردانها قرار است روی جذابیت این شمایل حساب باز کنند؛ شمایلی که به نظر میرسد جذابیتش را برای مخاطب از دست داده است.
مرجانه گلچین
زمان ورودش به دنیای بازیگری، کاراکتری کاملا جدی داشــت و اتفاقا در فیلمها و ســریالهای ملودرام و گاهی تلخ نقشآفرینی میکرد. در ســال ۸۷ و با ایفای نقش در سریال بزنگاه بود که ناگهان تصویری متفاوت از خود ارائه کرد و توانســت در قالب طنز توانمندیهای خود را به اثبات برساند. باید اذعان کنیم که مدل بازیگــری مرجانه گلچین که شــامل ویژگیهایی مانند صحبت کردن با سرعت بالا و یا استفاده اغراقشده از میمیک صورت در لحظه عصبانیت و حرص خوردن میشود، در گامهای اولیه خیلی جذاب و موفق بود اما از مرحلهای به بعد تبدیل به قالبی تکراری شد که نمونه متأخر آن را همین شبها در سریال چشمبندی شاهدیم! علیالظاهر که هم خود گلچین و هم کارگردانهایی که ســراغش میروند همچنان به جذابیت این مدل از نقشآفرینی امید دارند و بعید است فعلا قصدی برای دست کشیدن از این تکرار داشته باشند! این اتفاق برای بازیگری با توانمندیهای مرجانه گلچین افسوسبرانگیز است.
مریم امیرجلالی
از میانه دهــه ۷۰ از بازیگران پرکار تلویزیون بود اما در سال ۸۳ و با ایفای کاراکتر ناهید در مجموعه خانه به دوش بــه کارگردانی رضا عطاران بود که ناگهان تبدیل به چهرهای مشهور و تا حدود زیادی محبوب در میان مخاطبان تلویزیون شد. مهمترین ویژگی کاراکتر ناهید جیــغ و فریادهایش در کلکلهای زن و شــوهری با کاراکتر آقا ماشالله با نقشآفرینی حمیدی لولایی بود و همین ویژگی هم اتفاقا تبدیل به امضــای ثابت مریم امیرجلالی در ایفای نقشهای مشابه شد. کاراکتری که بعدها در سریالهای رضا عطاران هم آن را تکرار کرد. در مقابل دوربین که جای خود دارد، مریــم امیرجلالی آنقدر از شــهرتی که بابت این شمایل پیدا کرده راضی است که در عالم واقع هم سعی دارد چنین چهرهای را از خود تثبیت کند. او هر از گاهی ویدئویی از دادوفریادهایش را در فضای مجازی وایرال میکند تا چیزی شبیه همان کاراکتر ناهیدخانوم را از خودش ارائه کند.
علی صادقی
بهترین تابســتان من بدون تردید بهترین شروع برای ورود یک نوجوان ۱۶ساله به دنیای بازیگری میتوانســت باشــد. علی صادقی به معنای واقعی در آن مجموعه خوش درخشــید هر چند که بخــش عمدهای از موفقیتش را مرهون دوبله یــزدی کاراکترش بود. با این همه او خیلی زود تبدیل به چهرهای محبوب برای مجموعهسازان طنز تلویزیونی شد. علی صادقی در همکاری با رضا عطــاران در دو مجموعــه خانه بــه دوش و متهم گریخت شمایلی را به خود گرفت که بعدها به تواتر در فیلمها و سریالهای دیگر آن را تکرار کرد. کاراکتری به ظاهر سر به هوا اما همزمان پررو که حتی همین اواخر در سریال نون خ هم آن را باز تکرار کرد. بعید اســت علــی صادقی انگیزهای برای فاصله گرفتن از این شمایل داشته باشد. به ظاهر کارگردانها هنوز هم از او همین انتظار را دارند و چقدر حیف که او متوجه تمام شدن دوران طنازی به این سبک و سیاق نیست!
جواد رضویان
به معنای واقعی کلمه شــهرت و محبوبیــت خــود را وامدار همکاریهایش با مهــران مدیری است. ســیدجواد رضویان بازیگر و کمدینی توانمند است که در مقطعی تبدیل به شــمایل محبوب فیلمهای گیشهپسند شده بود و بخش عمدهای از طنازیاش در ایــن آثار هم به میمیک و ترکیبسازیهای اغراقشده با اجزای صورتش متکی بود. در این میان هرچند داوود برره برای رضویان یک قله بود اما او در شمایل متفاوت دیگری به تکرار خود پرداخت! زمانی که یکی از مجلات قصد داشــت به کارنامه جــواد رضویان بپــردازد کاریکاتوری اغراقشده از ردیف دندانهایش را روی جلد کار کرد تا کنایهای به خندههای خاص ایــن بازیگر بزنــد. او در دهــه 80 یکی از تکراریترین شــمایلها در فیلمهای به ظاهر کمدی آن سالها بود. جواد رضویان تا حدود زیادی نسبت به سالهای میانی دهه 80 تغییر رویکرد داده است. او که این روزها بیشتر در حوزه کارگردانی متمرکز شده است، احتماات در آینده نزدیک تبدیل به چهرهای پرکار در تلویزیون خواهد شد.
بهنوش بختیاری
سالهاســت کــه از دوران پرکاریاش در ســینما و تلویزیون فاصله گرفته اســت. اینکه بهنوش بختیاری دقیقا با چه نقشــی در حافظهمان تثبیت شد کار سادهای نیست اما شمایلی که هر یک از ما با شنیدن نامش به ذهن میآوریم حاصل تعدد نقشآفرینیهای او در آثار طنزی است که غالبا بر بازی با گفتار و صداسازی استوار بوده است. صدای ریز و گاه ضرباهنگ بالا در بیان کلمات به گونهای که مخاطب به راحتی متوجه آن نشود و نیاز به تکرار داشته باشد از ویژگیهایی به حساب میآید که بهنوش بختیــاری برای خلق موقعیتهــای کمدی، از آن استفاده میکند و همین ویژگی هم تبدیل به امضای مشترک بخشی از کارهای او به خصوص در قالب تلویزیون شد. بختیاری در سالهای اخیر وســواس بالایی در انتخاب و قبول نقش به خصوص در سینما داشته است. او در چند فیلم جدی و تا حدودی تلخ نقشآفرینی کرده است و این شاید نشانهای از تغییر رویکرد او برای اصلاح تصویرش در حافظه مخاطبان باشد.
علی مسعودی
سالها به عنوان فیلمنامهنویس مجموعههای طنز، چهرهای آشنا برای اهالی این حوزه بود. علی مسعودی که به دلیل اصالت مشــهدی از سوی دوستانش علی مشهدی هم خطاب میشود، زمانی به شهرت رسید که به عنوان یکی از شرکتکنندگان مسابقه استندآپ کمدی در قاب برنامه خندوانه دیده شد و آنقدر در طنازی کلامی موفق ظاهر شد که توانست حضورش در عرصه بازیگری را جدیتر کند. آنچه استندآپهای علی مسعودی را خاص کرده بود، خاطرات عجیب و غیرمنتظره او از خانوادهاش بود که با همراهی لهجه خاص مشهدی و نیز اجرای همراه با تصویرســازیاش، مورد توجه مخاطبــان قرار گرفت. همین کاراکتر را مســعودی در عرصه بازیگری تکرار میکند و نســخهای که در اســتندآپ جواب داده بود به نظر در بازیگری پاسخگو نیست! واقعیت این است که مسعودی نه فقط در بازیگری که در عرصههایی مانند اجرا هم اصرار دارد همان فرمول و سبک اجرای استندآپ خود را بازتکرار کند و این واقعا برای یک هنرمند، زنگ خطر است.
سروش جمشیدی
آنقــدر حضــورش در برنامــه دورهمی و نقشآفرینــیاش در نقش کاراکتــر قیمت در این مجموعه برایش قیمتی بود که اتفاقی در گفتوگویی با خود مدیری، با بغض از اعتمادی که به او کرده بود سپاســگزاری کرد. سروش جمشیدی بازیگر با اســتعدادی بود که هر چند از ابتدای دهه 80 وارد این عرصه شده بود اما در دهه ۹۰ در همکاری با مهران مدیری تبدیل به یک چهره شد. کاراکتر قیمت که سروش جمشــیدی در برنامه گفتوگو محور دورهمی ایفا میکرد در واقع نسخهای نمایشی از یک استندآپ کمدین بود که در دیالوگ مســتقیم با مجری، لحظههای کمیکی را خلق میکرد. او همین شمایل را بعدها در دنیای بازیگری در مجموعههای طنز هم تکرار کرد. سروش جمشــیدی ظرفیت بالایی برای ایفای نقشهای مختلف دارد و آنچه از کاراکتر قیمت برایش مانده است را به راحتی میتواند کنار بگذارد. البته نباید تأثیر انتخاب و خواست کارگردانان را هم در تکراری شدن شمایل او در سریالهای مختلف نادیده گرفت.