ساعت پخش سریال گیلدخت امشب ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ از شبکه آی فیلم
ساعت پخش سریال گیلدخت امشب ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ از شبکه آی فیلم به شرح زیر است
ساعت پخش سریال گیلدخت هر شب ساعت ۲۲:۰۰ از شبکه آی فیلم است.
تکرار سریال گیلدخت در ساعت های ۶:۰۰ و۱۴:۰۰ از شبکه آی فیلم پخش می شود.
داستان سریال گیلدخت
داستان سریال گیلدخت از این قرار است که آصف میرزا برادر زاده مظفر الدین شاه در پی به دست آوردن گلنار دختر تقی خان است و این خاطرخواهی رنگ و بویی از عشق حقیقی ندارد. او رقیبی سرسخت به نام اسماعیل میرشکار داشته که از قضا گلنار نیز دلباخته اوست.
اسماعیل میرشکار سریال گیلدخت از رفقای قدیمی آصف و تفنگ چی های تقی خان بوده که با نامه نگاری های عاشقانه سند قلب گلنار را ۶ دانگ از آن خود می کند. روزی گلنار با هزار نقشه که از ذهن خلاق ندیمه وفادارش سرچشمه می گرفت موفق به خروج از عمارت با هدف تماشای معرکه ای شد که اسماعیل نیز در آنجا حضور داشت.
علت دشواری خروج از عمارت و رفتن به میدان روستا یا به عبارتی محل برگزاری معرکه مخالفت های سرسختانه و متعصبانه خان برای محبوس کردن دخترش گلنار بود تا مبادا آفتاب و مهتاب رنگش را ببینند.
سرانجام گلنار سریال گیلدخت با پوشیدن لباس ندیمه ها خود را سر قرار عاشقانه با اسماعیل رساند که سردسته تفنگ چی ها اتفاقی آنها را در خلوت و مشغول ابراز دلدادگی ها دید و پس از رسیدن این خبر به گوش تقی خان اتفاقات تلخی رقم خورد. اسماعیل میرشکار به دستور تقی خان بازداشت و شکنجه شد تا بلکه عاشقی برای همیشه از سرش بپرد اما شعله های این عشق بیش از پیش در قلب او و گلنار زبانه کشید.
احترام سادات همسر تقی خان در سریال گیلدخت که شاهد بی تابی دخترش گلنار بود تنها راه نجات اسماعیل میرشکار را پا در میانی خانم گل دایه دوران کودکی همسرش دید.
خانم گل سریال گیلدخت با پیغام و پس پیغام ها خودش را نزد تقی خان رساند و با یک فنجان دمنوش دست ساز و کلام نافذش حکم آزادی اسماعیل میرشکار را از او گرفت.
اسماعیل میرشکار تبعید شد تا جانش را بردارد و برود اما او که اتفاقی از نقشه آصف میرزا برای حمله به عمارت تقی خان مطلع شد برای هشدار خود را دوباره نزد پدر گلنار رساند. تقی خان که از دیدن دوباره میرشکار خونش به جوش آمد مجدد دستور حبس و شکنجه او را صادر کرد. در همین گیر و دار سر و کله آصف میرزا و کاروانش که عمه اش طاووس الملوک و صفی الدوله مشاور یا به عبارتی مغز متفکر خاندانشان در راس آن بودند در عمارت تقی خان پیدا شد.
اسماً این ورود خواستگاری اما رسماً شبیه به اعلام جنگ بود زیرا آصف میرزا با عطش به زانو درآوردن تقی خان و اطلاع از نفرت قلبی گلنار نسبت به خودش، مانند مار زخمی شد که هیچ تفنگداری نمی توانست جلوی ورودش به عمارت را بگیرد، بنابراین شما بنویسید خواستگاری و بخوانید دمیدن در شیپور جنگ.
وحشت بر عمارت تقی خان حاکم شده بود و نگرانی در چشم همه ساکنان آن موج می زد که صدای گلوله شلیک شده از تفنگ آصف میرزا در مغز نگهبان محبس اسماعیل میرشکار خبر از یک جنگ تمام عیار داد. آصف میرزا برای گرفتن انتقام سراغ میرشکار رفت و در این حین که سیل گلوله و آتش میان وفاداران تقی خان و همراهان آصف میرزا رد و بدل می شد، مهربان بانو ندیمه خائن احترام سادات درب ورودی حیاط را برای باقی سربازان خاندان مظفر الدین شاه باز کرد.
راه نجات اسماعیل میرشکار با حمله ناگهانی گلنار به آصف میرزا باز و فرصتی برای مقابله او با دشمنان فراهم شد. سرانجام این نبرد تسلیم اهالی عمارت تقی خان، ناپدید شدن اسماعیل میرشکار و فراری شدن گلنار شد.
اکنون تقی خان در محبس، احترام سادات چشم انتظار و نگران دخترش زیر سایه سنگین طاووس الملوک رقیب عشقی قدیمی اش که روزگاری تقی خان دست رد بر او زد و آصف میرزا در تعقیب گلنار و تلاش برای پیدا کردن اسماعیل میرشکار بود که هیچکس اطلاعات درستی از سرنوشت او نداشت.