فرق شجاع خلیلزاده با دیگران صراحت در گستاخی است
اولین درس کارلوس به فوتبال کشور، ادب و متانتِ بازیکنان ملیپوش و دوری جستن آنها از هرگونه حاشیه و پرخاشگری بود.
چند سال پس از حذف کامل عادل فردوسیپور از صداوسیما و خداحافظی ابدی کارلوس کیروش با فوتبال ایران، شگفتانگیز است که همچنان آنها را در نقطه مرکزی دعواها و جاروجنجالها میبینیم.
شجاع خلیلزاده اولین نفری نیست که انگشت اتهام را به سوی کیروش و فردوسیپور نشانه میرود؛ تنها فرق او با دیگران در این زمینه، صراحت در گستاخی و شفافیت کامل در حمله به خبرنگارانی است که ساعتها منتظر میمانند تا اخبار، گزارشها و مصاحبههای همین آقایان را در جامعه منعکس کنند.
در هر حال شجاع از کیروش و نابودی فوتبال ایران به دست او و فردوسیپور سخن گفت. لازم است همینجا خاطرنشان کنیم اولین درس کارلوس به فوتبال کشور، ادب و متانتِ بازیکنان ملیپوش و دوری جستن آنها از هرگونه حاشیه و پرخاشگری بود. کیروش خودش گاهی اوقات چنان تند میرفت که دیگر لازم به حضور فیزیکی شاگردانش نبود اما در راستای حمله به این و آن، کارلوس یکتنه اهل دعوا بود و به پسرانش اجازه مداخله نمیداد. آنها هم شهامت گستاخیهایی از این سیاق را نداشتند.
با این همه، ما امیر قلعهنویی را میشناسیم و روشهای تیمداری او را از زمان مربیگریاش در برق تهران دیدهایم. به شخصه در تمرینات تیمهایش حاضر شدهام و دیدهام که قلعهنویی در مدیریت بازیکنان، چقدر هوشمندانه عمل میکند. تعاریفی هم که از فضای خوب و همدلانه تیم ملی در جام ملتهای آسیا شنیدهایم، محصولش نباید حملههای بیمحابای شجاع خلیلزاده و خالی کردن همه فریادها بر سر خبرنگاران باشد. اینجا از سرمربی تراکتور و امیر قلعهنویی در تیم ملی توقع میرود که بازیکن عصبانی خود را به درستی توجیه کنند؛ به این کمیته انضباطی که هیچ امیدی نیست! از همه مهمتر اینکه قلعهنویی هم مدام بر عذرخواهی خود بابت نتایج تیم ملی در آسیا تاکید میکند؛ او کجا برای این و آن در انظار عمومی خط و نشان کشیده که بازیکن تیم ملی چنین اجازهای به خودش میدهد؟
از سوی دیگر مسئلهای که مایه اذیت و آزار بیشتر میشود این است که عادل فردوسیپور امروز کدام برنامه تلویزیونی را اجرا میکند، کجای صداوسیما است یا با تیم ملی چه ارتباطی دارد که همه ناکامیها را گردن او میاندازند؟ کیروش که دیگر مقصر شکست و حذف تیم ملی ایران در جام ملتها نیست؛ بنابراین جای شگفتی است در این فوتبال بی درو پیکر، حتی یک بازیکن ملی را در این اندازه مدیریت نمیکنند که حد و حدودش را بداند و در چارچوب موازین حرفهای عمل کند؛ حتی اگر از سوالات خبرنگاران خشنود نمیشود، سکوت کند و برود. این فوتبال اگر مدیر داشت که همین امروز معلوم بود چه حکمی برای این بازیکن (که در جام ملتها هم عملکرد فنیاش را دیدیم) صادر میکرد؛ بازیکنی که فراموش کرده کیروش هزاران کیلومتر دورتر از ایران است و با الفاظ سطح پایینی چون کیروشیپور خود را تخلیه میکند!
این حجم از فریاد که از گلوی بازیکنِ ملی مملکت خارج میشود، کاری کرده که او لابد خداداد عزیزی را هم نمیبیند که به عنوان مشاور قلعهنویی در صداوسیما از عملکرد تیم انتقاد میکرد. مگر نقد فوتبالِ ملی در این کشور ممنوع است یا این تیم، برای حضور نفراتی مانند شجاع خلیلزاده گارانتی شده که هیچ صدایی جز آنها نباید شنیده شود؟ روزگار را با توهم کیروش و فردوسیپور سپری کردن، فقط طعم زندگی را برایتان زهرمار میکند؛ از این خیال واهی بیرون بیایید و به کسب و کار خود مشغول باشید.