وقتی عزاداری محرم فرصتی برای اعتراض کردن میشود
در تاریخ سیاست ایران بهخصوص در تاریخ معاصر همواره مقاطع مذهبی خاصی وجود دارد که به لحاظ ویژگیهای خود مدنظر سیاسیون برای اعتراض به شمار رفته است.
در تاریخ سیاست ایران بهخصوص در تاریخ معاصر همواره مقاطع مذهبی خاصی وجود دارد که به لحاظ ویژگیهای خود مدنظر سیاسیون برای اعتراض به شمار رفته است. نگاهی به تاریخ مبارزات منتهی به پیروزی انقلاب نشان میدهد که ماه محرم جایگاه مهمی در روند مبارزات داشته، بهگونهایکه سیر مبارزات انقلابی و به عبارتی جرقه اصلی ایستادگی در برابر حکومت پهلوی از محرم 42 توسط امام خمینی زده میشود، در محرم 43 این مبارزات به اوج میرسد و پس از تبعید امام خمینی طی 13 سال این روند تداوم داشته و ادامه پیدا میکند تا اینکه به محرم ویژه سال 57 برخورد میکنیم که تظاهرات گسترده و بزرگ با هدایت آیتالله طالقانی برگزار میشود که در پسِ آن طی کمتر از دو ماه مبارزات گسترده شده و در نهایت منجر به پیروزی انقلاب میشود.
پس از انقلاب نیز هرچند دیگر خبری از تکرار حوادث به شکل و شمایل پیش از انقلاب در ماه محرم نبود، اما باز هم طی 44 سال اخیر این ماه در تاریخ ایران شاهد اتفاقات مهمی بوده است که شاید مهمترین آنها را بتوان در دو سال 76 و 88 دانست؛ با این تفاوت که متاسفانه در هر دوی این اتفاقات شائبه سوءاستفاده و بهرهبرداری از احساسات و عواطف مردم نسبت به چنین روزی نیز به میان آمد.
۱۳۴۲ : نقطه آغاز مبارزه
محرم سال 42 را میتوان نقطه آغازین مبارزات منتهی به انقلاب 57 دانست. دو اتفاق پیشزمینهای بود تا پالسهایی ارسال شود که محرم 42، با محرمهای سالهای گذشته تفاوتی خواهد داشت. از یکسو پیش از نوروز، برخی علما (از جمله آیتالله خمینی) بهدنبال تصویب لوایح ششگانه اعلام کرده بودند که نوروز 42 عزای عمومی است و رسیدن بهار را جشن نخواهند گرفت. از سوی دیگر دوم فروردین همان سال، عوامل شاه به تجمع طلاب در مدرسه فیضیه قم حمله کرده و اقدام به ضرب و شتم طلبههایی میکنند که مخالف لوایح ششگانه بودند. در این میان اخباری از جلسات خصوصی آیتالله خمینی به گوش ساواک میرسید و بهدنبال این اخبار وعاظ و سخنرانانی که قرار بوده در محرم سخنرانی کنند، احضار میشوند و بهدنبال احضار وعاظ به ساواک، آیتالله خمینی در روز 28 اردیبهشت خطاب به روحانیون پیامی صادر میکند، پیامی که براساس آن برای ساواک قطعی میشود که روزهای پرتنشی در محرم 42 در راه خواهد بود. بهدنبال این واکنشها سختگیریها از سوی ساواک بیشتر میشود و ساواک صبح 12خرداد (روز تاسوعا) طی اعلامیهای اعلام میکند که حضور در خیابان بدون مجوز ممنوع خواهد بود. اما این تهدید ساواک هم کارساز واقع نمیشود و شب تاسوعا عزاداران عکس آیتالله خمینی را روی علمها و کتلهای خود حمل میکنند و این روند روز عاشورا (13خرداد) هم ادامه پیدا میکند و مهمترین اتفاق در قم رخ میدهد. آیتالله خمینی در مدرسه فیضیه سخنرانی کرده و به شاه هشدار داده و میگوید از پدرش عبرت بگیرد. 2 روز پس از این سخنرانی، در نیمهشب 15 خرداد آیتالله خمینی دستگیر میشود که بهدنبال این دستگیری، قیام 15 خرداد رقم میخورد.
۱۳۴۳ : سالگرد قیام
پس از 15 خرداد 42، طبیعی بود که محرم 43 تحت تاثیر فضای سال گذشته باشد. از یک طرف سالگرد کشتهشدگان 15 خرداد در راه بود و از طرف دیگر آیتالله خمینی آزاد شده بود. همین تحلیلها منجر شد که فعالیت ساواک گستردهتر از سال قبل شده و تلاش کنند تا با روشهای مختلف محدودیتها را بیشتر از سال قبل کنند. برای مثال اداره کل ساواک با ارسال بخشنامهای به استانها اعلام میکند که ادارات استانی باید در فرصت باقیمانده تا محرم به وعاظ و نوحهخوانها تذکرات لازم را بدهند. بهرغم هشدارهایی که از سوی ساواک صادر شده بود، سخنرانیها سمت و سوی مبارزه با شاه را میگیرد. حسن روحانی هم در کتاب خاطراتش درباره یکی از مراسمی که محرم آن سال در منزل آیتالله خمینی برگزار شد، از تشویق ایشان برای شعار علیه شاه نوشته است: «همینطور که قاری مشغول قرائت قرآن بود، یک نفر بلند شد و چند شعار داد که شعار آخر این بود: «برای نابودی حکومت پهلوی، صلوات» این شعار خیلی تند بود. قاری از پشت بلندگو گفت: «لطفاً شعار ندهید». یک مرتبه امام با عصبانیت فریاد زدند: «مصطفی! چه کسی گفت شعار ندهید؟ بیرونش کنید! این همه مردم را کشتهاند، مردم شعار هم ندهند؟» شنیدن این جملات از زبان امام برای ما بسیار جالب بود. اما آنچه پس از عاشورای سال 43 مهم است، سالگرد 15 خرداد 42 میشد که مصادف با آخرین روزهای محرم 43 بود. آیتالله خمینی با همراهی 3 مرجع دیگر اعلامیهای صادر کرده و در آن پس از اشاره به کشتار سال گذشته، اعلام کردند: «ما از عواقب این اعمال جائرانه خائف هستیم و مصلحت میدانیم که دولت، رویّه را تغییر دهد.»
۱۳۴۴ تا ۱۳۵۶ : تداوم مبارزه
محرم سالهای پس از 43 را از جهتی میتوان مهم تلقی کرد که آیتالله سیدروحالله خمینی تبعید شده بود. در طی این سالها پیش از آغاز محرم، ساواک برای جلوگیری از تکرار فضای سالهای 42 و 43 دست به کار شده و تعدادی از وعاظ را ممنوعالمنبر میکند (برای مثال در سال 44 ساواک 70نفر را ممنوعالمنبر میکند) و همچنین به وعاظی که اجازه سخنرانی پیدا کرده بودند، دستور میدهند که در خلال سخنرانیهای خود اجازه ندارند نامی از آیتالله خمینی ببرند و یا از مقامات تقاضا کنند که ایشان عفو شده و با پایان دوران تبعید به کشور برگردد. مجموع این ممنوعیتهای اعلامشده توسط ساواک برای وعاظ در کنار تبعیدهایی که در دهه 50 در نظر گرفته میشد، کار را برای سخنرانی سخت میکرد ولی باز هم تلاش میشود موضوع تبعید آیتالله خمینی و مبارزه با رژیم شاه در سخنرانیها مورد اشاره قرار بگیرد. برای مثال آیتالله مکارمشیرازی که در محرم و صفر سال 44 در استان خوزستان حضور داشت و در شهر آبادان سخنرانی کرده بود، در سخنرانیهای خود به موضوع بهائیت و اسرائیل که مورد تاکید آیتالله خمینی بود، پرداخت و از مردم درخواست میکند که از مصرف نوشابه یکی از کارخانهها (پپسی) که مربوط به بهائیها است، خودداری کنند، البته همین موضوع هم توسط ساواک تحمل نمیشود و مکارمشیرازی به ساواک خرمشهر احضار شده و تذکر میگیرد.
۱۳۵۷ : عاشورای انقلابی
پس از اینکه طی سالهای 43 تا 56 در ماه محرم مبارزات تقریباً به یک شکل استمرار پیدا کرد، در فاصله ده روز مانده به محرم 57، آیتالله خمینی پیامی را در تاریخ اول آذر از فرانسه به ایران ارسال میکند. در بخشی از پیام آمده بود: «امام مسلمین به ما آموخت که درحالیکه ستمگر زمان بر مسلمین حکومت جائرانه میکند، در مقابل او اگرچه قوای شما ناهماهنگ باشد، بپاخیزید و استنکار کنید و اگر کیان اسلام را در خطر دیدید، فداکاری کنید و خون نثار نمایید...» بهدنبال این پیام، تکاپوی ساواک آغاز شده و سه روز پیش از آغاز محرم با ارسال نامهای اعلام میکند که بنابر گزارشهای رسیده وضعیت سوگواری با سنوات قبل متفاوت خواهد بود و بنابراین، طی دستوری در 11 بند محدودیتهایی برای محرم اعلام میکند، اما این تهدیدها جواب نداده و برخلاف سال 42 که از روز تاسوعا تظاهرات آغاز شد و موج عظیم تظاهرات در محرم 57 و ادامه اعتراضات در نهایت منجر به این شد که محمدرضاشاه در آخرین روزهای دی، ایران را ترک کرد و 12 بهمن امام خمینی به کشور بازگشت و پس از آن انقلابی رخ میدهد که تا قریب سه دهه، هر سال دهه محرم با شکوه و تقریباً بدون حوادث سیاسی خاصی برگزار میشود.
۱۳۷۶ : کارناوال عصر عاشورا
فضای سیاسی کشور تحت تاثیر اوجگیری فعالیتهای انتخاباتی دوره هفتم ریاستجمهوری قرار داشت اما در کنار رقابتهای انتخاباتی، همزمان بودن این ایام با ماه محرم باعث شد اتفاقی مهم در 27 اردیبهشت (عاشورا) رخ دهد که فیلم آن در آستانه دوم خرداد پخش شد؛ فیلمی که در آن تصاویری از دخترانی وجود داشت که در عصر عاشورا عکس خاتمی را در دست گرفته و مشغول شادی بودند. پس از پخش فیلم، رهبری به موضوع واکنش نشان دادند و به صراحت گفتند: «کاروان شادی در عصر عاشورا مربوط به مردم انقلابی و مسلمان نیست و نباید هیچیک از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری را در این زمینه متهم کرد زیرا ربطی به آنها ندارد.» با آغاز ریاستجمهوری خاتمی، پیگیریها در وزارت اطلاعات و دستگاههای مربوطه برای این موضوع آغاز شد اما هیچگاه به صورت دقیق مشخص نشد که عوامل اصلی برنامهریزی و اجرای کارناوال عصر عاشورا چه اشخاصی بودهاند. نکته دیگر درباره کارناوال این است که علیاکبر ناطقنوری که در سال 76 رقیب خاتمی بود در کتاب خاطرات خود به صراحت دستداشتن ستاد انتخاباتیاش در این موضوع را برای تخریب چهره خاتمی رد کرده است: «از کارناوال فوق، نهتنها روحم خبر نداشت بلکه بهشدت با آن مخالف بودم... این مسئله هیچ ربطی به من و ستاد انتخاباتیام نداشت.»
۱۳۸۸ : محرم پرحادثه
هرچند نزدیک به 6 ماه از انتخابات ریاستجمهوری گذشته بود، اما سپری شدن این زمان هم باعث نشده بود که حاشیهها و اعتراضات تمام شود. همین موضوع باعث میشود که نیروی انتظامی اعلام کند: «هرگونه فراخوانی برای تجمع با برخورد شدید پلیس همراه خواهد بود.» با آغاز محرم سال 88، از همان ابتدا حاشیههای سیاسی با این ماه همراه بود. درگذشت آیتالله منتظری در سوم محرم (29 آذر) اولین حاشیه این ماه را رقم زد و میرحسین موسوی و مهدی کروبی، هم روز 30 آذر را عزای عمومی اعلام میکنند و در نتیجه روز خاکسپاری این مرجع تقلید شیعه در شهر قم، جمعیت دهها هزارنفری راهی این شهر میشوند تا بدین صورت مراسم تشییع تبدیل به صحنه اعتراض سیاسی شود و اولین جرقه برای روزهای تاسوعا و عاشورا از خلال این مراسم زده شود.اینبار از سوی موسوی و کروبی فراخوانی برای تجمع در این روزها داده نمیشود اما از همان روز تاسوعا خیابانهای برخی شهرها و از جمله تهران صحنه درگیریهای دامنهدار میشود که از صبح تاسوعا شروع شده و تا شبِ شام غریبان ادامه پیدا میکند. در خلال درگیریهای همین روز بود که خبر رسید سیدعلی موسوی (خواهرزاده میرحسین موسوی) ظهر عاشورا هدف گلوله قرار گرفته و کشته شده است. پس از این درگیریها و از عصر روز عاشورا صداوسیما تصاویری را پخش میکند که در آن عدهای مشغول رفتارهایی خلاف عرف روز عاشورا هستند، در نتیجه واکنشها از سوی مخالفان جنبش سبز آغاز شده و قرار میشود تظاهراتی در محکومیت اتفاقات رخداده در روز 9 دی برگزار شود، پس از این تظاهرات، میرحسین بیانیهای را صادر و به این اتفاقات واکنش نشان داد و در آن راهکارهایی را اعلام میکند اما هیچیک از راهکارها عملیاتی نمیشود.