کدخبر: ۱۱۷۳۷
تاریخ خبر:

خوش‌شانس‌ترین ایرانی‌های این روزهای کشور!

پنج مرد و یک زن که به دلیل قتل‌های جداگانه زیر تیغ بودند، از خانواده مقتولان رضایت گرفتند و در آستانه تاسوعای حسینی آزاد شدند.

خوش‌شانس‌ترین ایرانی‌های این روزهای کشور!

پنج مرد و یک زن که به دلیل قتل‌های جداگانه زیر تیغ بودند، از خانواده مقتولان رضایت گرفتند و در آستانه تاسوعای حسینی آزاد شدند.  شش قاتل پس از آزادی از شرایط محرم در زندان وآرزوهایشان گفتند.

این شش محکوم به قصاص سال‌ها بود که در زندان به سر می‌بردند. سرانجام تلاش‌های تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران‌ نتیجه‌ داد و آنها در آستانه تاسوعای حسینی بخشیده شدند. درحاشیه جلسه آزادی آنها محمد شهریاری‌، سرپرست‌ دادسرای جنایی تهران گفت‌‌: این هشتمین جلسه آزادی محکومان قصاص است که با کمک خیرین‌، مسئولان قضایی مستقر در اجرای احکام و واحد صلح و سازش و مددکاران زندان رجایی‌شهر به نتیجه رسید‌. بیشتر آنها برسر‌ یک اتفاق و خشم‌ آنی مرتکب جرم‌ شدند.۲۳ نفر دیگر در نوبت آزادی هستند اما هنوز پول دیه ای که‌ قرار است بپردازند جور نشده و از مردم و خیرین می‌خواهیم که دادسرا را در این زمینه یاری کنند. 

همچنین علی صالحی‌، دادستان تهران نیز گفت‌:‌ خانواده مقتولان در اوج قدرت برای اجرای حکم، از قاتلان‌ گذشت کردند‌ که اقدام‌شان‌ ستودنی‌ است. محکومان با توسل به سالار شهیدان راه جدیدی را برای زندگی‌شان در پی بگیرند‌‌. سال گذشته‌ مسئولان قضایی دادسرای جنایی تهران، برای ۴۸ محکوم به قصاص رضایت گرفتند. امسال نیز تاکنون برای ۱۶ نفر رضایت گرفتند که شش نفرشان دیروز آزاد شدند.

از مربی‌گری تا قتل

اعدام

فرید ۳۰ ساله مغازه‌دار بود که در جریان مشاجره لفظی مردی که دو و نیم میلیون تومان به پدرش بدهکار بود را به قتل رساند. حالا او بعد از سه سال آزاد شده است. می‌گوید‌: در رشته بدنسازی و پاورلیفتینگ فعالیت داشتم و مربی هم بودم. خشم آنی این بلا را سرم آورد‌.‌ ایام محرم حال و هوای عجیبی میان زندانیان دارد و همه امید دارند شاید در این ایام بخشیده شوند. سال گذشته یکی از همسلولی‌هایم هفت سال زیرحکم تیغ بود‌. والدین مقتول رضایت نمی‌دادند. ایام محرم پرچم امام حسین(ع) را خانواده‌اش همراه هیاتی نزد والدین مقتول بردند که آنها با دیدن پرچم منقلب شدند و او را بخشیدند و آزاد شد.

برادر کشی مرد افغان

مناف ۳۵ ساله تبعه افغانستان است‌، ‌چهار سال پیش در پی اختلاف‌ خانوادگی برادرش را کشت. مادرش او را بخشید و به فرزندان برادرش هم دیه پرداخت تا آزاد شود. او دیروز بعد از این‌که حکم آزادی‌اش را گرفت‌، گفت‌: متاهلم و پنج تا بچه دارم. از ۱۷ سال قبل‌ برای کارهای ساختمانی به ایران آمدم. آن شب برادرم به محل کارم آمد و دوباره دعوای‌مان شد که او را با ضربه‌های چاقو زدم. هیچ کسی را در ایران نداشتم و بی‌ملاقاتی بودم. زمین و خانه‌ام را در افغانستان فروختم و دیه پرداختم‌.

آزادی عشق فیلم

اعدام

صمد، سومین زندانی بخشیده شده بعد از هشت سال آزاد شد. او می‌گوید: عاشق فیلم و سینما بودم‌. آرزو داشتم یک روز فیلمساز معروفی شوم اما نشد‌.‌ از طریق دوستم با زنی آشنا شدم که سال‌ها در سوئیس زندگی کرده بود‌. رویای رفتن به اروپا‌ و فیلمساز شدن در آنجا را داشتم. ۵۰ میلیون تومان از من گرفت تا کارهای سفرم را  به سوئیس جور کند اما یک روز گفت مردی‌‌ که قرار بوده‌ کارهای سفرم را انجام دهد پول‌ها را بالا کشیده و رفته که باورم نشد و با دوستم با او درگیر شدم و این زن را کشتیم.‌ فرزندان مقتول چندی پیش دوستم را به شرط دیه و مرا هم اکنون بخشیدند‌.

آزادی مرد همسرکش

زندانی دیگر فرشید است که چهار سال قبل همسرش را کشته و اکنون رضایت گرفته است. او دراین باره گفت‌: من عاشق همسرم بودم و در یک لحظه عصبانیت او را با دستانم خفه کردم‌. می‌خواهم زودتر نزد بچه‌هایم بروم و امیدوارم روزی مرا از عمق وجودشان ببخشند و حلال کنند. 

زندانی بی‌ملاقاتی

اعدام

پنجمین مرد زندانی مهرداد ۵۱ ساله است که زن مورد علاقه‌اش را قربانی خشم آنی کرد‌. ۸ سال در زندان بود و با بخشش مادر مقتول از قصاص نجات یافت. او پس از آزدی گفت دو فوق لیسانس دارم و مهندس بودم. یک خشم آنی باعث شد قاتل شوم. آدم چه زن‌، چه مرد‌، چه پولدار و چه فقیر بی‌سواد و تحصیلکرده‌، اگر خشم خودش را کنترل نکند می‌تواند یک قاتل شود. از وقتی به زندان‌ افتادم خانواده‌ام قید مرا زدند و تا الان به ملاقاتم نیامده‌اند و حسرت دیدارشان را دارم. هر آدمی تاوان رفتارش را می‌دهد و من هم این گونه تاوان دادم. ایام محرم برایم خیلی ارزشمند است وآزادی‌ام را با توسل به حضرت ابوالفضل دارم‌. 

خانواده‌ام طردم کردند

آخرین زندانی‌ زنی میانسال به نام نسیم‌ است‌ که شوهرش را کشته و‌ از دو سال پیش در زندان‌ است. حالا دختر وپسرش او را بخشیده‌اند. او بعد از آزادی‌اش گفت‌: من و شوهرم به هم علاقه داشتیم و با وجود مخالفت خانواده‌ام ازدواج کردیم‌.‌ آنها مرا طرد کردند و سراغم نیامدند.‌ با داشتن دو بچه با شوهرم ‌دچار اختلاف شده و او را ناخواسته کشتم. بچه‌هایم کسی را نداشتند و به بهزیستی رفتند و گاهی به ملاقاتم می‌آمدند‌. دنیا و زندگی‌ام آنها بودند. با خیاطی در زندان پول جمع می‌کردم تا هزینه‌هایم در زندان را تامین کنم. می‌خواهم بعد از آزادی کار کنم و پولی پس‌انداز کنم و برای سه زن زندانی فقیر لباس بخرم.

copied
ارسال نظر
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

اخبار از پلیکان
تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت پنجره هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

اخبار روز سایر رسانه ها

    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت پنجره هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    وب گردی