نظر سالمندان را پس نزنید
اثرات روانشناختی دخیل نکردن نظر سالمندان
سالمندان فقط توان بدنی خود را در سالمندی از دست دادهاند و توان ذهنی آنها تغییری نکرده است. این به بازی نگرفتن و پَس زدن نظر سالمندان در تصمیمات مهم زندگی باعث میشود سالمندان در کنار تجربه ناتوانی جسمی، اضطراب و افسردگی را هم تجربه کنند.
یک روانشناس، با اشاره به اثرات روانشناختی دخیل نکردن نظر سالمندان در تصمیم گیریهای مهم زندگی، گفت: این امر درحالی است که سالمندان فقط توان بدنی خود را در سالمندی از دست دادهاند و توان ذهنی آنها تغییری نکرده است. این به بازی نگرفتن و پَس زدن نظر سالمندان در تصمیمات مهم زندگی باعث میشود سالمندان در کنار تجربه ناتوانی جسمی، اضطراب و افسردگی را هم تجربه کنند.
لیلا عزیزی گفت: با بیان اینکه ساختار خانواده تا کنون ساختاری یک سویه بوده است، اظهار کرد: درواقع تا کنون همواره مرد مسئولیت اقتصادی خانواده را بر عهده دارد و در نبود مرد نیز زن جانشین او است، از این رو دستورالعمل ها همواره یک سویه از سوی والدین به فرزندان صادر میشده و فرزندان نیز ملزم به اطاعت از والدین بودند.
وی ادامه داد: با این حال هر چه به سمت بزرگسالی فرزندان و میان سالی و سالمندی والدین پیش میرویم گویا این یک سویه بودن ساختار خانواده برعکس میشود. فرزندان به نقطه رشدی میرسند که دلشان میخواهد خودشان تصمیم گرفته و عمل کنند. درواقع شکل این ساختار هیچگاه "دایرهای" نبوده است که اعضا خانواده مثل دایره دور هم بنشینند، درباره موضوع پیش آمده نظر دهند، تصمیم بگیرند و در این بین بزرگترها و سالمندان نقش مشاور را داشته باشند، نظر دهند، با توجه به مسیری که رفتهاند تجارب خود را در اختیار جوان ترها بگذارند و تصمیم نهایی را بر عهده کل اعضا خانواده یا آن فرد مشورت کننده بگذارند.
این روانشناس معتقد است که ساختار پدرسالارانهای که در بزرگسالی فرزندان معکوس شده و به فرزندسالاری میرسد، میتواند دلیل اصلی آن باشد که در برخی خانوادهها فرزندان نظر سالمندان را به هنگام بروز مشکل در تصمیم گیری دخیل نکنند.
عزیزی درباره آثار روانشناختی دخیل نکردند نظر سالمندان به هنگام تصمیم گیریهای مهم زندگی، توضیح داد: در سالمندی کهولت سن و ناتوانی بدنی رخ میدهد و کارکرد بدنی افراد همانند سابق نیست. طبیعتا این امر به خودی خود اضطرابی را برای افراد مسن ایجاد میکند که این بیتوجهی به نظراتشان نیز میتواند در کنار آن اضطراب، احساس مفید و موثر نبودن را به افراد منتقل کند. این موارد میتواند افسردگی را نیز برای سالمندان در پی داشته باشد چراکه وقتی سالمند در شرایطی قرار میگیرد که احساس میکند توانمندی بدنی او از بین رفته و اعضا خانواده نیز توانمندیهای ذهنی او را به کار نمیگیرند، اضطراب بالایی را تجربه میکند.
وی با تاکید بر اهمیت افزایش مهارت "گفتوگو" در بین اعضای خانواده، تصریح کرد: مهارت گفتوگو باید در بین خانوادهها وجود داشته باشد. آنچه اهمیت دارد آن است که خانواده ها چطور بتوانند با هم گفتگو کنند و چطور حرف یکدیگر را بشنوند. این گفت و گو اگر درست رخ دهد در دل خود مهارت های حل مساله و مذاکره را نیز به همراه دارد. این مهارتها باید به خانوادهها آموزش داده شود.
به گفته این روانشناس، بزرگترها باید بیاموزند که به جای صدور دستورالعمل برای کوچک ترها، آنها را در فضای پرسشگری و گفتگوی بهتر قرار دهند، چراکه اگر این فضا در خانوادهها حاکم شود کار به جایی نمیرسد که ما بگوییم چرا حرف سالمندان و نظراتشان به هنگام تصمیم گیریهای زندگی اصطلاحا "پَس" زده میشود.
عزیزی در پایان سخنان خود با بیان اینکه صرف ارائه تجربه سالمندان برای خانوادههای امروزی کارکرد ندارد و این ارائه تجربه باید در دل یک گفتگوی سازنده شکل گیرد، افزود: ورود به این گفت و گو کمک میکند تا اعضا خانواده از زاویه دیگری به مسائل نگاه کنند و گرچه تصمیم گیرنده نهایی خودشان هستند اما نظر سالمندان را نیز در تصمیم گیری خود دخیل کنند.