چگونه شهید بروجردی محافظ امام شد؟
بخش قابل توجه و جذاب زندگی اغلب فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مانند شهید محمد بروجردی به حوادث قبل از پیروزی انقلاب مرتبط است. درباره ایشان با نصرت الله محمودزاده صاحب کتاب«مسیح کردستان» به گفت و گو نشستیم.
بخش قابل توجه و جذاب زندگی اغلب فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مانند شهید محمد بروجردی به حوادث قبل از پیروزی انقلاب مرتبط است. درباره ایشان با نصرت الله محمودزاده صاحب کتاب«مسیح کردستان» به گفت و گو نشستیم.
درراه تألیف«مسیح کردستان» شناخت کامل تری نسبت دیگران از شهید «بروجردی» بدست آورده اید، با توجه به دهه فجر از نقش و دلیل واگذاری حفاظت امام به وی بگویید تا با توجه به گمنام بودن او و دوستانشان اهمیت واگذاری چنین وظیفه ای به آنان را تا حدودی درک کنیم.
«بروجردی» و یارانش تشکیلات بسیار وسیع مخفی و گمنامی داشتند به نام «گروه توحیدی صف»،این تشکیلات سازمان دهی شده بود و از معدود تشکیلاتی بود که ساواک نتوانست در آن نفوذ کند. جالب این بود که خود کسانی هم که عضو این تشکیلات بودند، از رده دوم به بعد، نمی دانستند که در این تشکیلات با بروجردی کار می کنند. یعنی این قدر این تشکیلات پیچیده بود. به نظر من سپاه پاسداران را یک سری ژنرال نظامی راه اندازی کردند و شهید بروجردی در بهمن 57 ازنظر نظامی یک ژنرال بود.
با توجه به اسناد موجود شهید بروجردی تا سال 58 زیاد شناخته شده نبود و بیشتر آشنایی با شهید چه عامه مردم و چه مسئولان پس از شهادت وی بوده، همچنین بر اساس همین اسناد در سال ۵۷ مسئولیت حفظ امام از فرودگاه تا پایان مراسم را بر عهده شهید و دوستانش قرار داده اند. چه می شود که شهید بروجردی محافظت امام را عهده دار شد و به افراد دیگر که سرشناس تر بودند داده نشد؟
شهید بروجردی و دوستش مصطفی طرح و شرایط را به این منوال توضیح دادند: روی جزئیات این طرح کارکرده ایم. حتی نحوه نشستن هواپیما را که در صورت پیاده شدن امام کسی نتواند از برج مراقبت تیراندازی کند. نحوه بردن اسلحه به عهده ماست. ده دستگاه اتومبیل ضدگلوله پیش بینی شده و علاوه بران آمادگی داریم در صورت لزوم چهار نفر را مسلح کنیم
در اتاقی که جلسه شورای انقلاب برگزار می شد، آیت اله مطهری، آیت اله بهشتی و آیت اله مفتح آیت اله طالقانی و مهندس بازرگان و نیز اعضای کادر مرکزی سازمان مجاهدین حضور داشتند یعنی مسعود رجوی و موسوی خیابانی. دکتر باهنر نیز حضور داشت و امام به شورای انقلاب مأموریت داده که با توجه به شرایط داخلی در موردحفاظت تصمیم گیری کنند. شهید مطهری بیان می کند ما دو طرح داریم که طرح اول متعلق به گروهک مجاهدین خلق یا همان منافقین بوده و طرح دوم را گروه توحیدی صف ارائه داده بودند.
رجوی درباره طرح خود گفت که ما ضمانت کتبی می دهیم که هیچ اتفاقی برای امام نیفتد. همه نیروهایمان را به کارخواهیم گرفت و موسوی خیابانی در ادامه شروط مجاهدین این گونه بیان کرد: «اگر شما به ما اسلحه بدهید، ما 150 نفر را مسلح خواهیم کرد و کلیه مسیرهای حرکت را پوشش خواهیم داد. هیچ کس حق دخالت در تصمیمات نظامی ما را نخواهد داشت. فرودگاه را کاملاً در اختیار می گیریم. از پای پلکان هواپیما، آیت اله خمینی را تحویل خواهیم گرفت و تا پایان مراسم ایشان را همراهی خواهیم کرد. ما غیر از چند تفنگ و کلت اسلحه چندانی نداریم. در جریان خیانت تقی شهرام کلیه امکانات ما به دست ساواک افتاد. غیر از درخواست اسلحه دو شرط دیگر هم داریم. از ابتدا تا انتهای مراسم غیر از خودم هیچ کس همراه آیت اله خمینی (ره) نخواهد بود. در مسیر حرکتمان، مکان هایی را برای استقرار اعضای سازمان انتخاب کرده ایم که پرچم و آرم سازمان مجاهدین و عکس شهدای سازمان را نصب خواهند کرد.»
طرح دوم متعلق به گروه توحیدی بود؛ شهید بروجردی و دوستش مصطفی طرح و شرایط را به این منوال توضیح دادند: روی جزئیات این طرح کارکرده ایم. حتی نحوه نشستن هواپیما را که در صورت پیاده شدن امام کسی نتواند از برج مراقبت تیراندازی کند. نحوه بردن اسلحه به عهده ماست. ده دستگاه اتومبیل ضدگلوله پیش بینی شده و علاوه بران آمادگی داریم در صورت لزوم چهار نفر را مسلح کنیم.
تهیه اسلحه هم به عهده خودمان است. فقط یک شرط داریم و شهید با صدای آرام به شهید بهشتی پیشنهاد داد: «هیچ کس متوجه نشود که ما افتخار این مسئولیت را به عهده گرفته ایم. می خواهیم چون گذشته ناشناخته باشیم. ترس از آن را داریم که تمام زحمات ما نزد خدا بی اثر شود. ما قصد نداریم سهمی برای خود قائل شویم.»
آیت اله بهشتی به شهید بروجردی با نگرانی در کنار گفت: «مسئله حیثیت انقلاب است. شرایط ما آن ها را نگران کرده است. آن ها می خواهند خودشان را مطرح کنند. در این صورت امام وام دار آن ها خواهد شد. هنوز هم حاضرند هر نوع ضمانتی بدهند.»
آیت اله بهشتی از شهید بروجردی و مصطفی تضمینی که سازمان منافقین می داد را نخواست؟
شهید بهشتی به آن ها گفت: شما چقدر به طرح خودتان اطمینان دارید؟ این چهار هزار نفر مسلح را از کجا خواهید آورد؟ نیروهای ویژه خود را چگونه وارد فرودگاه خواهید کرد؟ آن همه موشک انداز، آرپی جی را چگونه تهیه و با خود حمل می کنید که در برابر مقاومت احتمالی تانک ها با آن ها درگیر شوید؟ من سر درنمی آورم محمد! اعضای جلسه باورشان نمی شود که شما توان انجام این کار را داشته باشید. من آمده ام با شما اتمام حجت کنم.
آیا گروه توحیدی صف توانست تضمین دهد؟
مصطفی به آیت اله بهشتی بود، گفت: «اجازه بدهید خودمان به آن ها توضیح بدهیم که روی این طرح چقدر کارشده است. بیشتر اسلحه تهیه شده است. اجازه بدهید خودمان به آن ها توضیح بدهیم که روی این طرح چقدر کارشده است. بیشتر اسلحه تهیه شده است.»
نتیجه چه شد و در شورا چه کسانی موافق و چه افرادی مخالف بودند؟
شهید بهشتی گفت: «این ها هم برای حفظ جان امام ضمانت می دهند. با این تفاوت که هیچ شرطی ندارد و کلیه کارها هم به عهده خودشان خواهد بود. در این صورت ما نمی توانیم طرح سازمان مجاهدین را بپذیریم.» آیت اله طالقانی نگاهی به مسعود رجوی انداخت. از آن ها انتظار چنین ضعفی را نداشت. با این وجود برای او حفظ جان امام مهم بود. آیت اله مطهری در سکوت ایجادشده نگاهی به حاضرین در جلسه انداخت. از چهره دکتر مفتح و باهنر مشخص بود که با پیشنهاد او موافق هستند. مهندس بازرگان سعی می کرد در این مورد مخالفت نکند.
آیت اله بهشتی لبخندزنان شهید بروجردی و مصطفی را در آغوش گرفت و گفت: «محمد آقا شما پیروز شدید.» شهید هم جواب داد: «ما متعهد می شویم که نور چشم ملت را صحیح و سالم تحویل ملت ایران بدهیم.»