کدخبر: ۱۲۲۸۹
تاریخ خبر:

روایت تلخ دختر ۱۶ ساله؛ فرار از خانه و تجاوز، روی برگشت به خانه را ندارم

شب همه جا گسترده بود، دشت سینه‌ی وسیع و داغش را در برابر وزش نسیم ملایمی قرار داده بود، نسیمی آهسته و آرام به روی سینه‌اش می‌خزید و دامن کشان می‌گذشت، سکوتی ابهام‌آمیز بر همه جا حکم فرما بود، بر سقف نیلگون آسمان ستارگانی چند دور از چشم من جلوه‌گر بودند.

روایت تلخ دختر ۱۶ ساله؛ فرار از خانه و تجاوز، روی برگشت به خانه را ندارم

به گزارش رکنا، گاه‌گاه شیهه‌ی چند اسب بی‌شکیب سکوت دشت را در هم می‌شکست و سوسوی چند مشعل پرده سیاه شب را می‌درید و پیش می‌رفت.

دنبال عشق و آرامشی بودم که زندگی برایم بسازد و شادی و نشاط بیافریند اما با حیله و دروغ عمرم را تباه کرد.

یک صبح گرم و بسیار داغ هوا آرام بود ولی گرما از در و پنجره‌ها به هر زحمتی شده خود را به داخل اتاق می‌کشید گویی هوا هم از گرمی خودش به تنگ آمده بود و به دنبال ماوایی خنک بود، با خود می‌اندیشیدم که در این سالهای تنهایی و سختی کشیدن پرندگانی که پشت پنجره می‌نشستند، گربه‌ای که گاه و بی‌گاه در حیاط خانه پرسه می‌زد و هر کدام به سهم خود بخشی از روز مرا پر می‌کردند اما من قدر آن روزها را ندانستم.

این وقایع مدام فکرم را درگیر کرده‌اند، با خودم می‌گویم که به خاطر یک عشق پوشالی همه چیز را خراب کردم.

دختری بنام حلما به واحد مشاوره و مددکاری مراجعه کرد و اظهار داشت حال خوبی ندارد و احتیاج به کمک برای برگشتن به خانه دارد اما از ترس رفتارهای اعضای خانواده  نمی‌تواند تصمیم درستی بگیرد.

من ۱۶سال بیشتر ندارم و به خاطر شرایط حاکم در خانواده مجبور به فرار شدم. خانواده‌ای سخت‌گیر با محدودیت‌های زیادی که برایم قائل بودند حق هیچگونه اظهار نظری نداشتم باید به خواسته‌ها و ‌حرف‌های آنها توجه می‌کردم، خسته شده بودم، بارها خودکشی کردم که نافرجام بود، شاید خدا دوستم داشت اما دیگر نمی‌توانستم فضای خانه را تحمل کنم، یک روز خیلی گرم از خانه رفتم و الان ۳ هفته می‌شود بیرون هستم، ابتدا به قم رفتم اما ترسیدم به یکی از روستاهای اطراف رباط کریم آمدم که یکی از دوستانم آنجا بود مرا با پسری آشنا کرد و دوست شدیم و تا حدودی به آرامش نسبی رسیدم. همه چیز برایم می‌خرید درکم می‌کرد احترام زیادی برای من قائل بود و من نهایت خوشبختی را احساس می‌کردم یک روز متوجه نشدم چطور وارد رابطه جنسی شدیم و همه چیز را خراب کرد و به زور به من تجاوز کرد، حال نمی‌دانم چه سرنوشتی دارم و چه می‌شود لطفاً به من کمک کنید.

مراجع دختری ۱۶ساله است که در یک خانواده ضعیف  به دنیا آمده است، فرزند سوم خانواده است، از دوران ابتدایی ترک تحصیل کرده است و شرایط مالی بدی دارد و در محدودیت و رفتار بدی بوده است ، ایشان فرصت ابراز وجود در زندگی خانوادگی را نداشته است، خشونت خانوادگی و بدرفتاری‌ها آزارشان می‌داد، پایین بودن سطح تعلیمی فرد و خانواده، نداشتن مهارت‌‌های زندگی، عدم توجه به خواسته‌های فرد و عدم ارتباط صحیح با والدین، ناتوانی فرد در رسیدن به مشکلات شخصی خود و احساس شکست‌های مکرر در زندگی باعث فرار از خانه شده است.

نگاه کارشناسی

زهرا بیات کارشناس ارشد روانشناسی

برخورداری از پرورش سالم در خانواده که نخستین پایگاه تربیتی است به  فرد این فرصت را می‌دهد که در اجتماع موفق و قابل احترام باشد ، خانواده محل آسایش و آرامش و آب راه کوچکی است که فرد را به اقیانوس جامعه پیوند می‌دهد ، پدر و مادر که در تربیت فرزندان به گونه‌ای یکپارچه عمل می‌کنند و انتظارات تقریباً یکسان و مشخص دارند فرزند را در یک مرکز مدیریت واحد قرار می‌دهند ، رفتار صمیمانه اعضای خانواده می‌تواند مسیر صحیح را به فرزندان نشان دهد که در این مورد ملاحظه می‌شود با دیدن کوچک‌ترین تخلف از فرزند واکنش شدید نشان داده شده و برخورد منطقی که از اصول مهم ایجاد صمیمیت است وجود ندارد ، امتیاز دادن و تشویق کردن فرزندان در  قبال کارهای مثبت نقش ارزنده‌ای در سازندگی آنها دارد که اینجا فقط رفتارهای پرخطر و برخوردهای فیزیکی دیده می‌شود ، خانواده وقت کافی در اختیار فرزند نگذاشته است و با  فرد گفتگوی سالم و سازنده نداشته است و از دیدگاه‌های او بهره نگرفته است زیرا فرزند دارای فکر و عقیده است و باید به باورهای وی احترام گذاشت و رفتاری عادلانه داشت ، خانه محلی امن و پناهگاهی مستحکم برای فرد نبوده است در حضور وی مشاجره بوده و مدام از عیب‌ها گفته شده ، سرزنش‌های بسیار وجود داشته است ، به فرد مسئولیتی واگذار نشده است تا اهل

اندیشه ، کار و سازندگی شود ، به فرزند کمک نشده است تا درست بیندیشد و شوق بهتر شدن، با لیاقت بودن ، پاکی و عفت در وجودش به وجود بیاورند و در نهایت برای فرار از شرایط و جستجوی لذت‌های زودگذر با وعده‌های فریبنده و دروغین دخترجوان فرار می‌کند و تسلیم خواسته‌های پسر می‌شود .

عوامل فردی چون عدم اعتماد به نفس (فاقد حس ارزشمندی)  ضعف مهارتهای ارتباطی موثر حل مسئله و کنترل هیجان کمبودهای عاطفی ضعف خود کنترلی و عوامل خانوادگی مانندتعارض بین والدین و اختلافات خانوادگی مشکلات مالی در خانواده  بی‌توجهی به نیازهای روانی و عاطفی در خانواده عدم محبت سرزنش تحقیر  کم سوادی والدین و تعارضات حل نشده در بروز چنین مشکلاتی تاثیر گذار است.

copied
ارسال نظر
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

اخبار از پلیکان
تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت پنجره هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

اخبار روز سایر رسانه ها

    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت پنجره هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    وب گردی