کدخبر: ۱۷۳۲۹
تاریخ خبر:

کسی که این روزها بر سر زبان‌هاست؛ اوپنهایمر، پدر بمب اتم

رابرت اوپنهایمر یا به بیانی، همان پدر اتمی جهان که دنیا را به قبل و بعد خودش تقسیم کرد، فیزیکدان نابغه‌ای بود که از قول بهاگاواد گیتا نقل کرد: «به مرگ تبدیل شدم، نابودگر جهان‌ها!»

کسی که این روزها بر سر زبان‌هاست؛ اوپنهایمر، پدر بمب اتم

مخترع بمب اتم یا اوپنهایمر کیست

رابرت در ۲۲ آوریل (اردیبهشت‌ماه) ۱۹۰۴ در شهر نیویورک با نام کامل جولیوس رابرت اوپنهایمر (Julius Robert Oppenheimer) به دنیا آمد و در خانه‌ای مجلل در منهتن بزرگ شد که با نقاشی‌های ون گوگ، سزان و گوگن تزئین شده بود. پدرش، جولیوس اوپنهایمر، یک مهاجر آلمانی‌الاصل بود که کسب و کار خانوادگی‌اش را که تجارت و واردات لباس بود می‌چرخاند. مادرش الا فریدمن، نقاشی یهودی بود که خانواده‌اش نسل اندر نسل در نیویورک زندگی می‌کردند. برادر کوچکترش فرانک نیز بعدها همانند او فیزیکدان شد. خلاصه همه‌چیز در خانواده اوپنهایمر مهیا بود که رابرت نبوغش را به سر حد اعلی برساند. چنین هم شد!

در سال ۱۹۲۱، اوپنهایمر از مدرسه غیرانتفاعی فرهنگ اخلاقی نیویورک فارغ‌التحصیل شد. او تا آن زمان حدود ۶ زبان را می‌دانست. اوپنهایمر در هاروارد ریاضیات و علوم، فلسفه و مذاهب شرقی و ادبیات فرانسه و انگلیسی خواند. در سال اول، به عنوان دانشجوی کارشناسی، بر اساس مطالعه مستقلی که داشت، در مقطع کارشناسی ارشد در رشته فیزیک پذیرفته شد.

اوپنهایمر طی دوره‌ای درباره ترمودینامیک که توسط پرسی بریجمن (Percy Bridgman)، استاد فیزیک دانشگاه هیگینز در هاروارد تدریس می‌شد، با فیزیک تجربی آشنا شد که به سرعت توجه او را جلب کرد. نهایتاً، در سال ۱۹۲۵ فارغ التحصیل شد و پس از آن به عنوان دستیار تحقیقاتی جِی.‌جِی تامسون (J. J. Thomson) به آزمایشگاه کاوندیش (Cavendish) دانشگاه کمبریج رفت.

هنگامی که جولیوس اوپنهایمر (پدر) در سال ۱۹۳۷ درگذشت، رابرت اوپنهایمر مردی ثروتمند شد. قدری گذشت و در سال ۱۹۴۰ با کاترین (کیتی) پونینگ هریسون، زیست شناس و مطلقه‌ای که شوهر دومش در جریان جنگ داخلی اسپانیا کشته شده بود، ازدواج کرد. این زوج دو فرزند به نام های پیتر و کاترین داشتند.

کمی بعد، بدون الهام از کارهای روتین آزمایشگاهی، برای مطالعه فیزیک کوانتومی به دانشگاه گوتینگن آلمان رفت. اوپنهایمر با برخی از برجسته‌ترین چهره‌های روز آن زمان، از جمله مکس بورن و نیلز بور، ملاقات کرد و تحقیقاتش را پِی گرفت. نابغه ماجرای ما، در سال ۱۹۲۷ دکترای خود را دریافت و در همان سال با بورن روی ساختار مولکول‌ها کار کرد و تقریب بورناوپنهایمر را به سرانجام رساند.

پس از آن، او بارها از یک مرکز برجسته فیزیک به مرکز دیگر سفر می‌کرد؛ از هاروارد به موسسه فناوری کالیفرنیا و از آن به لیدن و زوریخ. در سال ۱۹۲۹، او پیشنهاداتی برای تدریس در موسسه فناوری کالیفرنیا یا همان کل‌تِک (CalTech) و دانشگاه کالیفرنیا در برکلی دریافت کرد. او با پذیرفتن هر دو، زمان خود را بین شهر پاسادینا و برکلی تقسیم کرد و حلقه‌ای از دانشجویان جوان درخشان فیزیک را به خود جلب کرد.

اوپنهایمر

 

آغاز پروژه منهتن یا ارمغان مرگ برای زمینیان

جنگ جهانی دوم، کار و زندگی اکثر فیزیکدانان آمریکایی را مثل مردم دیگر جهان مختل کرده بود. با این تفاوت که در سال ۱۹۴۲، اوپنهایمر به پروژه منهتن ملحق شد و سرپرستی پروژه‌ای فوق محرمانه را که برای ساخت بمب اتمی تشکیل شده بود برعهده گرفت. برای لو نرفتن پروژه، تا حدی از آن مرکززدایی شده بود، چندین آزمایشگاه را گِرد هم، در مکان‌های محرمانه، در سراسر ایالات متحده، از جمله دانشگاه شیکاگو، اوک ریج، تنسی و لس آلاموس، نیومکزیکو جمع کرده بودند. تب و تاب‌ها ادامه داشت تا زمانی‌که اولین آزمایش بمب اتمی یا ترینیتی (Trinity) با موفقیت انجام شد.

گفتنی است که اوپنهایمر بر ساخت آزمایشگاه لوس آلاموس نظارت مستقیم داشت، جایی که درخشان‌ترین ذهن‌ها را در فیزیک به کار گرفت تا روی موانع ساخت بمب اتمی کار کنند. به دلیل رهبری او در پروژه بمب اتمی منهتن است که اغلب از او به عنوان «پدر بمب اتمی» و یا مخترع بمب اتم یاد می‌کنند. تقریباً پازل اوپنهایمر کیست دارد تکمیل می‌شود. اما شاید پرسشی پیش بیاید که ارتباط اوپنهایمر و انیشتین در چه سطحی بوده؟

 

روابط و مشترکات اوپنهایمر و انیشتین

اوپنهایمر و انیشتین روابط مستقیم کاری نداشتند، اما نقش مشترکی را در تولید سلاح اتمی ایفا کردند؛ دست‌کم انیشتین به صورت غیرمستقیم. مثلاً، یکی از دلایل این‌که پروژه منهتن به راه افتاد، نامه مشترک ۱۹۳۹ انیشتین و زیلارد بود که در آن گروهی از دانشمندان مجارستانی، از جمله لئو زیلارد، فیزیکدان، پیش‌نویس نامه‌ای را درباره کاربردهای نظامی احتمالی شکافت هسته‌ای و نیاز فوری ایالات متحده به آغاز تحقیقات اتمی خود نوشتند. زیلارد انیشتین را متقاعد کرد که او هم نامه را امضا کند که متعاقباً برای فرانکلین دی. روزولت، رئیس جمهور امریکا ارسال شود. از همین‌رو، این نامه همان نامه‌ی مشهور انیشتین-زیلارد است که گفتیم نقش بسزایی در تأسیس پروژه منهتن داشت.

نکته دیگر، نگرانی اخلاقی اوپنهایمر و انیشتین پس از دو انفجار اتمی مهیب در ناکازاکی و هیروشیما بود. امضای انیشتین در نامه انیشتین-زیلارد، درواقع ناشی از نگرانی او از این بود که آلمان نازی، زودتر [و قبل از آمریکا] به سلاح اتمی دست پیدا کند. با این‌حال، پس از مشاهده ویرانی‌های ناشی از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در اوت (مردادماه) ۱۹۴۵، انیشتین مدافع خلع سلاح هسته‌ای و کنترل بین‌المللی انرژی اتمی شد؛ همین‌طور بعدها اوپنهایمر نیز با مخالفت تولید سلاح اتمی هیدرژونی تلویحاً به جرگه مدافعین خلع سلاح هسته‌ای پیوست!

 

هیستری ضد کمونیسم گریبان‌گیر اوپنهایمر هم شد

دولت ایالات متحده امریکا پس از پایان جنگ جهانی دوم، کمیسیون انرژی اتمی (AEC) را برای جایگزینی پروژه منهتن تأسیس کرد. این کمیسیون مسئول نظارت بر تمام تحقیقات و توسعه اتمی در این کشور بود. درست در همین زمان‌ها بود که اوپنهایمر به عنوان رئیس کمیته مشورتی عمومی، با ساخت بمب هیدروژنی مخالفت کرد.

بمب هیدروژنی که به عنوان «ابر بمب» شناخته می‌شود، هزار برابر قوی‌تر از بمب اتمی است. اوپنهایمر که ویرانی‌ها و کشتار وسیع هیروشیما و ناکازاکی را دیده بود، دیگر نمی‌خواست که اسمش پای یک فاجعه انسانی دیگری بخورد. اما در شرایط بغرنج جنگ سرد، زمانی که ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی برای کسب تسلط بر دیگری تلاش می‌کردند، موضع اوپنهایمر شاخک‌های سیکرت سرویس و فاشیست‌های دست راستی جمهوری‌خواه را تیز کرده بود. جلادان از راه رسیدند! و این سوال از همیشه برای‌شان بیشتر مطرح شد: اوپنهایمر کیست و چه کرده است؟

اوپنهایمر

 

تیز شدن شاخک‌های سیکرت سرویس و کمیته ضد کمونیستی

از بد روزگار، در دهه ۱۹۵۰، زمانی که اوپنهایمر مدیر مؤسسه بود، هیستری ضد کمونیستی در واشنگتن دی‌سی به رهبری سناتور محافظه‌کار جوزف مک کارتی از ویسکانسین حسابی گُل کرده بود. مک کارتی و متعصبان ضد کمونیست تحت امرش، خود را وقف ریشه کن کردن جاسوسان کمونیست از هر طبقه و وجوه، از زندگی آمریکایی کردند.

اوپنهایمر هم مستثنی نشد و تحت یک بازرسی امنیتی قرار گرفت که در آن زمان بسیار پر سر و صدا بود و عملاً افراد را به دو دسته تبدیل کرد. ترکش‌های این بازرسی‌ها باعث شد که در سال ۱۹۵۳، اوپنهایمر از دسترسی امنیتی‌اش محروم شود و موقعیت خود را هم در کمیسیون انرژی اتمی از دست بدهد. با این‌که اوپنهایمر نتیجه جلسه استماع امنیتی را قبول کرد، اما دیگر آن فرد سابق نشد. بته‌ی فیزیکدان به یاد می‌آورْد که اوپنهایمرِ سرزنده و باروحیه دیگر از میان رفته و جایش را به آدمی افسرد‌ه‌خو داده بود.

بمب اتم

علم و درد مشترک اوپنهایمر

نگرانی اوپنهایمر نسبت به عدم درک علمی عموم مردم، ‌ــ‌ حتی افراد تحصیلکرده‌ــ‌ و دشواری انتقال محتوای اکتشافات علمی و هم‌چنین انتقال احساس شعف ناشی از کشف،  منجر به چندین مقاله مشهور درباره علم شد. او سخنرانی‌های ریث را در سال ۱۹۵۳ در بی‌بی‌سی ایراد کرد و این سخنرانی‌ها تحت عنوان «علم و درک مشترک» منتشر شدند.

پس از گذشت نزدیک به یک دهه، دولت ایالات متحده امریکا در آوریل ۱۹۶۲، برای التیام رنج‌های اوپنهایمر در طول سال‌های سیاه مک‌کارتیسم، او را به ضیافت شام کاخ سفید همراه با برندگان جایزه نوبل دیگر دعوت کرد. هم‌چنین در سال ۱۹۶۳، پرزیدنت جانسون، بالاترین افتخاری را که توسط کمیسیون انرژی اتمی به کسی داده می‌شود، یعنی جایزه فِرمی، به رابرت اوپنهایمر اعطا کرد. اما این خوشی‌ها دیری نپایید و اوپنهایمر در ۱۸ فوریه۱۹۶۷ بر اثر سرطان گلو درگذشت.

سال پس از دادرسی ناعادلانه که عملاً به کار اوپنهایمر پایان داد، وزارت انرژی ایالات متحده در سال ۲۰۱۴، متن کامل و طبقه‌بندی نشده جلسه را منتشر کرد. بسیاری از جزئیات قبلاً شناخته شده بودند، اما مطالب تازه منتشر شده، اظهارات اوپنهایمر درباره وفاداری را تقویت کردند و نشان دادند که یک دانشمند نابغه توسط مُشتی حسودِ اتوکشیده و جریان مک‌کارتیسم پایین کشیده شده بود. خوشبختانه حوالی سال ۲۰۲۲، وزارت انرژی رسماً‌ ــ‌ یا بهتر است بگوییم تشریفاتی‌ــ حکم لغو مجوز امنیتی اوپنهایمر را باطل کرد. جنیفر گرانهولم، وزیر انرژی، مدعی شد که «سوگیری و ناعادلانه بودن» یک «فرآیند معیوب» منجر به تبعید اوپنهایمر از تاسیسات هسته‌ای شده است. به قولی، داستان اوپنهایمر و بمب اتم به‌ این شکل به پایان رسید!

گفتنی است که آثار هنری و ادبی زیادی ساخته و نوشته شده؛ یکی از جدیدترین آن‌ها هم، فیلم سنیمایی اوپنهایمر – کریستوفر نولان (۲۰۲۳)، با بازی کیلین مورفی است که روایتی از دوران ساخت بمب اتمی و وقایعی را که منجر به جلسه استماع امنیتی سال ۱۹۵۴ شد، طرح می‌کند. هم‌چنین تعدادی نمایشنامه درباره اوپنهایمر نوشته شده است که می‌توان به نمایشنامه جذاب قضیه اوپنهایمر با قلم هاینار کیپهارت اشاره کرد که بسیار خواندنی است. در حوزه موسیقی هم، جان آدامز آهنگساز آمریکایی (نیکسون در چین) قطعه‌ای را به سفارش اپرای سانفرانسیسکو با عنوان دکتر اتمی (Doctor Atomic) ساخت که در سپتامبر (شهریورماه) ۲۰۰۵ به نمایش درآمد.

«یک‌جورهایی در معنای بی‌مزه‌اش که هیچ طنز، وحشی‌گری و اغراقی نمی‌تواند از میان ببردش، فیزیکدان‌ها گناه را شناخته‌اند؛ و این دانشی‌ست که به هیچ نحوی از بین نمی‌رود.» – جی. رابرت اوپنهایمر

اوپنهایمر

 

 

 

 

 

 

copied
ارسال نظر
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

اخبار از پلیکان
تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت پنجره هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

اخبار روز سایر رسانه ها

    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت پنجره هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    وب گردی