بهای این نمک و گچ؛ خون و ویرانیست
باهموت یا باخموت درشرق اوکراین ازمعادن غنی گچ و نمک برخوردار است و یک رسانۀ غربی نوشت پوتین به خاطر حمایتهای یوگنی پریگوژین از سرمایه داران متحد خود قصد دارد برخی از این معادن را به او اهدا کند یا در اختیار او بگذارد.
در نگاه اول شاید تصور شود عکس مربوط به جنگ جهانی دوم باشد و اگر رنگی نبود و سیاهوسفید بود حتی جنگ جهانی اول!
اما نه، این عکس همین دو سه روز پیش منتشر شد و پناهگاهی در شهر باهموت یا باخموت در شرق اوکراین (دونباس) را نشان میدهد و دو شهروند با نگرانی به جایی پناه بردهاند تا از حملات ایمن باشند. در نگاه آنان اما بیش از استیصال، بهت و حیرت را میبینیم و لابد از خود میپرسند جنگ برای چه؟ برای که؟ یا چه شد که چنین شد یا از جان ما چه میخواهند؟
نه غرب نه پوتین اما مانند این دو نمیاندیشند. هم روسیه میخواهد ناتو را از نزدیک شدن به مرزهای خود پشیمان و تنبیه کند و هم غرب در دفاع از اوکراین جدی و مصمم است.
باهموت یا باخموت درشرق اوکراین ازمعادن غنی گچ و نمک برخوردار است و یک رسانۀ غربی نوشت پوتین به خاطر حمایتهای یوگنی پریگوژین از سرمایه داران متحد خود قصد دارد برخی از این معادن را به او اهدا کند یا در اختیار او بگذارد.
داستان اما فراتر از معدن نمک و گچ است همان گونه که حکایت نفت فراتر از التیام زخم خران بود. روسیه در پی ایجاد نظمی جدید در دنیا و بازگشت به دوران تزاری است و غرب و ناتو در برابر این خواست ایستادهاند.
کدام یک اشتباه محاسباتی داشته؟ روسیه که میپنداشته طی یک هفته بعد از آغاز حمله (۵ اسفند ۱۴۰۰) در کییف مستقر میشوند و هرگز مقاونت زلنسکی و حمایت همه جانبۀ آمریکا و از اروپا از اوکراین را پیشبینی نمیکردند یا غربیها که قبلتر درپی فروپاشی اتحاد شوروی و روی کار آمدن بوریس یلتسین گمان میکردند نهایت آرزوی روسهای در عصر پساشوروی تبدیل به آلمانی دیگر است و هیچگاه برکشیدن پوتین با آمیزهای از تزار و استالین را در محاسبات خود نیاورده بودند؟
هر یک که باشد اما گناه این دو انسان چیست که باید نگران باشند؟ چرا آدمها باید در خدمت سیاست باشند و نه سیاست در خدمت آدمها؟
البته باز گلی به جمال دارسی چون از نفت اکتشافی و استخراجی او سهمی به مردمان میرسید ولو ناعادلانه. بهای این نمک و گچ اما تنها خون و ویرانی است.