مقایسه عملکرد ظریف و جلیلی در مذاکرات هستهای و قطعنامههای علیه ایران
«بردن ایران به فصل هفتم منشور ملل متحد و قطعنامههای تحریمی که کمر ایران را شکست و روزگار ایرانیان را سیاه کرد، کارنامه واضح و انکار ناپذیر جلیلی است و اگر ظریف هیچ کار و کارنامهای جز این نداشته باشد که همه این قطعنامهها را به دست خود شورای امنیت لغو کرد، این افتخار و خدمت بزرگ او را بس؛ خاصه آن که حتی ترامپ را نیز نتوانست این قطعنامهها را احیا کند و تنها به تحریمهای یکسویه آمریکا بسنده کرد.»
عصرایران در مطلبی به مقایسه عملکرد ظریف و جلیلی در مذاکرات هستهای پرداخت.
این رسانه نوشت: ۶ سال مذاکرات هستهای سعید جلیلی، تنها یک نتیجه داشت: صدور قطعنامههای تحریمی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران و رفتن کشورمان به فصل هفتم منشور این سازمان.
این قطعنامهها شدیدترین تحریمها را علیه ایران وضع کردند: از ممنوعیت فروش نفت و تجارت خارجی تا بیمه و بانک و سرمایهگذاری و حمل و نقل و… بدان حد که به همه کشورهای جهان اجازه میداد در هر دریایی کشتی با کالایی از ایران یا به مقصد ایران دیدند، آن را توقیف کنند.
اما محمدجواد ظریف که عهده دار مذاکرات شد، با حدود ۲ سال مذاکره، کشورهای ۱+۵ و اعضای شورای امنیت را متقاعد کرد با صدور قطعنامه جدیدی، همه این قطعنامهها را لغو کنند. بدین ترتیب ایران به جهان بازگشت و این به دلایلی که خواهیم گفت یک «اتفاق بزرگ در تاریخ حقوق بین الملل» بود.
تا کنون شورای امنیت سازمان ملل متحد، علیه کشورهای متعددی قطعنامههای تحریمی صادر کرده است. منشور سازمان ملل متحد، فصلی دارد که به آنچه صلح جهانی را به خطر میاندازد اشاره میکند. این فصل که هفتمین فصل منشور است، به شورای امنیت اجازه میدهد هر گاه کشوری صلح و امنیت را به خطر بیندازد، تحریمهایی را علیه آن وضع کند و حتی در نهایت با تشکیل نیروی چند ملیتی به آن کشور حمله نظامی کند.
در همه مواردی که شورای امنیت پرونده کشوری را به فصل هفتم برده و علیه آن اعمال تحریم کرده است، یکی از این سه اتفاق افتاده است:
۱ - اجرای کامل مصوبات شورای امنیت
کشور تحت تحریم، مو به مو به قطعنامههای شورای امنیت عمل کرده و بعد از اجرای کامل قطعنامه، از تحریمها معاف شده است، مانند لیبی در قضیه سقوط هواپیمای پان آمریکن در لاکربی.
۲ - تغییر رژیم
رژیم کشور تحت تحریم بر اثر اتفاقات داخلی تغییر کرده و بر اثر تغییر رژیم، خواستههای شورای امنیت محقق شده است. مانند قضیه آفریقای جنوبی که رژیم آپارتاید با خیزش مردمی به رهبری ماندلا از بین رفت و با نابودی اش، اقدامات نژادپرستانه آن رژیم که منشأ قطعنامههای تحریمی بودند منتفی شدند.
۳ - حمله نظامی
سومین حالت نیز حمله نظامی خارجی به کشور تحت تحریم بوده است که قطعنامهها را اجرا نکرده است. حمله نظامی به عراق و یوگسلاوی بعد ازعدم تمکین این کشورها از قطعنامههای شورای امنیت، دو نمونه بارز در این خصوص هستند که تحقق مفاد قطعنامه ها، با حمله نظامی صورت گرفت.
در یک جمعبندی میتوان گفت که تا امروز همه مصوبات شورای امنیت، به یکی از سه سرنوشت رسیده اند: یا کشورها بدانها تن داده اند، یا از داخل دچار تغییر رژیم شدهاند و یا با حمله نظامی خارجی مواجه شدهاند و نهایتاً مصوبات اجرا شده است.
در نتیجه مذاکرات ظریف و همکارانش برای اولین بار در تاریخ حقوق بین الملل، گزینه چهارمی به این موارد سهگانه افزوده شد و آن، «لغو مصوبات شورای امنیت از راه گفت و گو و بدون عمل کردن به آنها» ست.
این اتفاق مهم در حالی رخ داد که ۶ قطعنامه اخیر شورای امنیت علیه ایران -که تا قبل از مذاکرات جاری علیه ایران تصویب شده است - سنگینترین تحریمها را علیه ایران وضع کرده و دستوراتی را متوجه ایران میکند که از آن جمله توقف کامل غنیسازی در کشور است. حال آن که با حصول توافق، ایران به فعالیتهای هستهای اش ادامه میدهد و شورای امنیت برخلاف مصوبات قبلیاش و بدون این که بدانها عمل شود، قطعنامه جدیدی داد و مصوبات پیشین خود را لغو کرد.
این یک «پیروزی بینظیر» برای ایران بود و یک «اتفاق بزرگ در تاریخ حقوق بین الملل».
در زیر، چند نمونه از مهمترین پروندههای فصل هفتم شورای امنیت میآید؛ پروندههایی که اعضای دائم شورای امنیت را امیدوار ساخته بود ایران نیز به یکی از سه سرنوشت پیش گفته دچار شود ولی تدبیر دولتمردان ایرانی، اتفاق چهارم را رقم زد.
آفریقای جنوبی
رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی، به عنوان تهدیدی برای مردم این کشور و همسایگانش، سه قطعنامه از شورای امنیت دریافت کرد. قطعنامه اول در تاریخ ۴ نوامبر سال ۱۹۷۷ به شماره ۴۱۸ صادر شد و دومین قطعنامه نیز در تاریخ ۱۳ ژوئن ۱۹۸۰ به شماره ۴۷۳ صادر گردید. همچنین ۱۳ دسامبر ۱۹۸۴ قطعنامه دیگری به شماره ۵۵۸ علیه این کشور صادر شد. این قطعنامهها از رژیم آپارتاید میخواستند دست از سیاستهای نژادپرستانه و خشونت بردارد و کشورهای جهان را ملزم به تحریمهای گستردهای علیه آفریقای جنوبی میکردند.
با این حال، حکومت وقت، وقعی به این قطعنامهها نگذاشت و همچنان تحت تحریمها ماند تا آن که مبارزات مردمی این کشور به رهبری نلسون ماندلا نتیجه داد و رژیم آپارتاید سرنگون و انتخابات آزاد در این کشور برگزار شد. بعد از آن بود که شورای امنیت در تاریخ ۲۵ مه ۱۹۹۴ تشکیل جلسه داد و با صدور قطعنامه ۹۱۹ به تحریمهای ۱۷ساله آفریقای جنوبی پایان داد.
عراق
۴ روز بعد از حمله عراق به کویت در ۲ اوت ۱۹۹۰ و اشغال این کشور، شورای امنیت با صدور قطعنامه ۶۶۱ ذیل فصل هفتم منشور، این کشور را تحت تحریم قرار داد. بعد از صدور این قطعنامه، بغداد وقعی بدان ننهاد و اینعدم تمکین باعث شد قطعنامههای دیگری علیه این کشور صادر شود و نهایتاً کار به جنگ بکشد.
بعد از جنگ و رهاسازی کویت از اشغال ارتش عراق، تحریمها همجنان پابر جا ماند تا آن که آمریکا بار دیگر به عراق حمله کرد و حکومت این کشور را سرنگون کرد. بعد از این اتفاقات فاجعه بار و روی کار آمدن دولت منتخب مردمی در عراق، شورای امنیت با صدور قطعنامه ۱۴۸۳ در سال ۲۰۱۳ به تحریمها پایان داد.
یوگسلاوی
جنگ داخلی در یوگسلاوی، پای شورای امنیت را به این منطقه کشاند و چند قطعنامه علیه این کشور صادر شد. از جمله قطعنامه ۷۱۳ در تاریخ ۲۵ سپتامبر ۱۹۹۱ و قطعنامه ۷۲۴ در ۱۵ دسامبر ۱۹۹۱ و….
این قطعنامهها تنها زمانی ملغی و با قطعنامه ۱۳۶۷ تحریمها لغو شدند که نیروهای ائتلاف بین المللی، به بمباران یوگسلاوی پرداختند و نیروهای متجاوز عقب نشستند. نتیجه این جنگ داخلی تجزیه یوگسلاوی بود.
هائیتی
در سال ۱۹۹۱ در هائیتی کودتا شد دولت منتخب برنارد آریستید سرنگون گردید. شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ ۱۶ ژوئن ۱۹۹۳ قطعنامه ۸۴۱ و در تاریخ ۶ مه ۱۹۹۴ قطعنامه ۹۱۷ را علیه این کشور صادر و تحریمهایی را علیه آن وضع نمود.
با بیاعتنایی دولت کودتا به این قطعنامه ها، شورای امنیت در تاریخ ۳۱ جولای ۱۹۹۴ با صدور قطعنامه ۹۴۰ نیروی نظامی چند ملیتی با هدف بازگرداندن دولت قانونی بر سر کار تشکیل داد و نهایتاً با خروج کودتاچیان از قدرت و بازگشت آریستید به قدرت، شورای امنیت با صدور قطعنامه ۹۴۸ به تحریمها پایان داد.
لیبی
تاریخ ۲۱ دسامبر ۱۹۸۸ یک فروند هواپیمای آمریکایی متعلق به شرکت پان آمریکن بر فراز لاکربی منهدم شد و ۲۵۹ نفر کشته شدند. سه سال بعد، دادستانی آمریکا سه شهروند لیبیایی را به عنوان مظنونان این حادثه شناخت و از دولت لیبی درخواست استرداد کرد. قذافی زیر بار نرفت و شورای امنیت وارد عمل شد در ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد با تصویب قطعنامه ۷۴۸ مجازاتهایی را علیه این کشور تصویب کرد و در قطعنامه بعدی به شماره ۸۸۳ در ۱۱ نوامبر ۱۹۹۳ دامنه تحریمها را افزایش داد.
لیبی بسیار کوشید در برابر تحریمها مقاومت کند ولی نهایتاً تسلیم شد، متهمان را تحویل داد و غرامت مسافران و هواپیما را پرداخت کرد تا تحریمها بر اساس قطعنامه ۱۵۰۶ در تاریخ ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۳ لغو شوند.
بردن ایران به فصل هفتم منشور ملل متحد و قطعنامههای تحریمی که کمر ایران را شکست و روزگار ایرانیان را سیاه کرد، کارنامه واضح و انکار ناپذیر جلیلی است و اگر ظریف هیچ کار و کارنامهای جز این نداشته باشد که همه این قطعنامهها را به دست خود شورای امنیت لغو کرد، این افتخار و خدمت بزرگ او را بس؛ خاصه آن که حتی ترامپ را نیز نتوانست این قطعنامهها را احیا کند و تنها به تحریمهای یکسویه آمریکا بسنده کرد.
حتی در چارچوب یک نظام سیاسی واحد، این که کار دست چه کسی باشد، همین قدر مهم و متفاوت است.