همسر مسعود پزشکیان کیست؟ چرا او را همراهی نمیکند؟
در خبر زیر به زندگی نامه مسعود پزشکیان ،همسر مرحومش و فرزندانش پرداخته ایم.
ازدواج مسعود پزشکیان در همان سالهای انقلاب فرهنگی رخ داد و زندگی مشترک آنها در سال ۱۳۷۳ با تصادف و درگذشت همسرش به پایان رسید. همسر مسعود پزشکیان در این تصادف همراه با یکی از فرزندانشان دار فانی را وداع گفت و پزشکیان پس از درگذشت همسرش دیگر ازدواج مجدد نداشته است.
پزشکیان در مورد ازدواجش میگوید: با همسرم هم دانشگاهی و هر دو عضو انجمن اسلامی بودیم، آن زمان فقط دو نفر از دانشجویان دختر در دانشگاه چادری بودند و یکی از آنها همسرم بود. وقتی با انقلاب فرهنگی دانشگاهها تعطیل شد، از او خواستگاری کردم و خیلی راحت و ساده با مهریه یک جلد قرآن مجید، یک جلد مفاتیح الجنان و یک شاخه نبات ازدواج کردیم و زندگی دانشجویی خود را ادامه دادیم.
من و همسرم مسئول اکیپهای اضطراری لشگر عاشورا بودیم. لشگر عاشورا هر عملیاتی میکرد، ما بچهها را جمع میکردیم و به جبهه میبردیم. با سختیها پیش بردیم. بعد از این که جنگ تمام شد بحث سر این بود که ما بتوانیم مشکل مردم را حل کنیم و برای همین هم انقلاب کردیم. برای این که این کار را انجام بدهیم باید مهارت کسب میکردیم. وقتی کار در دانشگاه تمام میشد، امکان نداشت در دانشکده و بیمارستان بمانم. به خانه میآمدم تا خانمم هم درس خود را بخواند.
فرزندان مسعود پزشکیان
آقای پزشکیان چهار فرزند داشت. سه پسر و یک دختر. یکی از پسران او در سانحه تصادف درگذشت و در حال حاضر ایشان یک دختر و دو پسر دارد. نام فرزندان مسعود پزشکیان زهرا، یوسف و مهدی است.
فرزندان دکتر پزشکیان رشته پزشکی نخوانده و در رشتههای شیمی، فیزیک و برق ادامه تحصیل دادهاند و شغلشان با پدر و مادر مرحوم خود متفاوت است.
زندگی پس از فوت همسر
من که یک دختر و دو پسر داشتم، ادامه زندگی پس از مرگ همسرم خیلی سخت بود، اما به خاطر بچهها تصمیم گرفتم تنها بمانم، چون ممکن بود بچهها راحت با این موضوع کنار نیایند.
پس از مرگ همسرم، علیرغم کمکهای خانوادگی در نهایت تربیت فرزندان بر عهده من بود و در این راه نهایت تلاش را داشتم تا فرزندانی صالح تربیت کنم.
برای من ازدواج بچه ها یکی از سخت ترین مشکلاتم بود، بخصوص اینکه مادرشان هم نبود . من فکر می کنم ازدواج باید بر اساس دل انجام شود، ازدواج نه مهریه است ، نه ماشین و نه خانه ، وقتی دو نفر متوجه شدند که می توانند همدیگر را کامل کنند، می توانند با سادگی و عشق کنار هم زندگی کنند و همراه همیشگی هم باشند.
انتخاب من برای ازدواج بر اساس عقاید و روش زندگی همسرم بود که در انجمن اسلامی دانشگاه با این افکار آشنا شده بودم و بعد از فوت ایشان نیز تلاش کردم تا فرزندانم را با ایدئولوژی درست و بر اساس موازین اخلاقی تربیت کنم