شش نکته جالب از سریال مگه تموم عمر چند تا بهار داره
سریال مگه تموم عمر چند تا بهاره ساخته سروش صحت در قسمتهای اخیر به نظر میرسد روند بهتری داشته، به هر حال طنز سروش صحت در سکون و مکث معنی میگیرد
سریال مگه تموم عمر چند تا بهاره ساخته سروش صحت در قسمتهای اخیر به نظر میرسد روند بهتری داشته، به هر حال طنز سروش صحت در سکون و مکث معنی میگیرد و با توجه به ارجاعات زیادی که دارد معمولا برای دستهای مخاطبان طنز جالب به نظر نمیرسد، اما اگر از آن دسته مخاطبانی باشید که جهان بینی صحت و طنزش را درک کردهاید، احتمالا وفادارانه کارهایش را دوست خواهید داشت، این یادداشت که از آرت تاکس برداشته شده، نگاهی داشته به دو قسمت اخیر سریال ممگه تموم عمر چند تا بهاره که به نظر میرسد ارزش تماشا دارد.
خانم شیرزاد برمیگردد، هانیه توسلی عاشق میشود
«با مهمترین اتفاق قسمت هفتم شروع کنیم؛ تجدید دیدار با آقای افشار و خانم شیرزاد پس از دوازدهسال طولانی. همین که بلافاصله پس از پخش این قسمت، فصل مربوط به آنها بارها و بارها به اشتراک گذاشته و دیده شد، نشان میدهد که ایدهای که در ذهن صحت بوده، خیلی خوب و درست به اجرا درآمده. از همین حالا میتوانیم منتظر حضورهای غافلگیرکنندهی دیگری باشیم که بهسریالهای محبوبی ارجاع دهند و باز، «مگه تموم…» را سر زبانها بیاندازند. »
این اتفاق البته در قسمت نهم هم افتاد و هانیه توسلی حضور کوتاه واما تاثیرگذاری داشت، این مدل شوخیها از جنس همان ارجاعاتیست که برای طرفداران آثار صحت خیلی دلنشین است. ادامه متن آرت تاکس و اشاره نویسنده متن به فضای سورئایستی و آن ماجرای حفرهها:
رقص بنفشهخواه با آهنگ یساری در یک مکان غیرمنتظره
«برخی شخصیتهای نامعمول سریال، از ایدهی اولیه جالبی خلق شدهاند که شاید در مرحله نگارش طرح اولیه اتفاق جذاب و جدیدی بهنظر میرسیدند؛ اما در مسیر نگارش اپیزودها یا بهحاشیه رفتهاند و یا از توجه بیشازحد متن به آنها گرفتار آفت اضافهکاریهای معمول شدهاند. نئو، جیمشید و رفقا هم گویی متعلق بهدستهی دوماند، اما خوشبختانه حضور مختصر و بامزهی آنها، لحظات خوبی را، چه در متن و چه در اجرا، تشکیل میدهد. شاید در ادامه فرصتی نصیب شاهین شود و در این بازی عجیبوغریب، خودی نشان دهد و بهقوس شخصیتی قابلتوجهی دستپیدا کند.»
عموجلال، چقدر شما بانمکی مَرد؟
«کاش اپیزود ویژهای از «مگه تموم…» را در آینده تماشا کنیم که فقط به نمایش داستانهای عمو جلال و دوستان در اصفهان بگذرد. حیف است که درمیان داستانهای فرعی و اصلیِ کوچکوبزرگ سریال، گم شوند. دنیای مخصوص خودشان را دارند و میخنداند. چه بهتر از این برای سریالی که دوست دارد همین «جهان» متفاوت خودش را وسیع و وسیعتر کند؟» قدرتالله ایزدی از آنهاییست که بهراحتی میتوانی او را یک کمدین ذاتی توصیف کنی. حضور درجهیکاش در «مگه تموم…» از بهترینهای سریال و کارنامهی خود اوست.
آقای صحت، برادر دقت کن!
«مگه تموم…» نمیتواند خطوط داستانی هرکدام از شخصیتها را، بهیکدستی و توازن، پیش ببرد؛ همین هم موجب برهمخوردن لحن و ریتم روایت میشود. هر فصل، گویا از محیط و زمینه متفاوتی خلق شده و تمهیدات بصری-اجرایی بهخصوصی نیز برای فاصلهگذاری عامدانه میانشان طراحی نشده. اینکه گاهی از جنس کمدی سریال بهعنوان «طنز آیتمی» یاد میشود، از همین جستهوگریختهبودنها میآید؛ و این درحالیست که میتوان از سریالهای داخلی و فرنگی پرشماری یاد کرد که اتفاقن تعداد شخصیتهای اصلی آن، به «مگه تموم…» میچربد. تعادلی که میان شخصیتها، بهمقدار تاثیر و اهمیتشان در قصه، رعایت میکنیم، سلامت روایتمان را تا حد زیادی تضمین خواهد کرد. البته روی کاغذ.»
مسافران آقای جیگر؛ این تاکسی سوار شدن دارد
«مسافرهای شهرام نهتنها میتوانند بهداستانگوییِ «مگه تموم…» تنوع مطلوبی ببخشند، که درصورت دخیلشدن ایدههای فرمی متنوع بهلحظههای حضورشان، موقعیتهای بهیادماندنی و جذابی بسازند. این فصول میتوانند چیزی بیشتر از شوخیهای معمولی، یک سلام و یک خداحافظی باشند؛ میشود از آنها داستانها، شخصیتها، موقعیتها و کمدیها ساخت.»
نکته آخر؛ وحید آقاپور، ممیزی که شیرین است
وحید آقاپور در کارنامهاش، فیلمبهفیلم و سریالبهسریال، درحال بهترشدن است. او خصوصیات جذاب خودش را دارد؛ از خندههای نامطلوب گرفته تا رفتارهای نهچندان آرامشبخش درحضور دیگران! خیلی ساده و بدیهی بهنظر میرسد، اما حضورش برای «مگه تموم…» ضروریست و این از یک اجرای خوددار برمیآید.