چرا برادران لیلا!؟ آسیبشناسی فیلم جدید سعید روستایی
در فیلم جنجالی «برادران لیلا» به خوبی پیداست که زنان امروز، موتور تغییر جامعهاند؛ اما برادران و پدران چه میکنند؟ «برادران لیلا» نمایش یک وضعیت عمومی است!
اصلا چرا برادران لیلا؟ پدر و مادر لیلا چرا نه؟ مگر تاثیرگذار نیستند؟ چرا نقطه تمرکز باید روی برادران باشد؟
نکته اصلی این است که لیلا کانون تغییر در خانواده است. اوست که به آن آگاهی بالاتر از طبقه خودش رسیده است و شجاعت دگرگونی را نیز در خود رشد داده و برای بهتر شدن جمعی خانواده در تلاش است. مساله لیلاست.
فیلمساز به خوبی نشان میدهد که زنان امروز، موتور تغییر جامعهاند؛ اما برادران و پدران چه میکنند؟ «برادران لیلا» نمایش یک وضعیت عمومی است؛ نمایش خانوادهای که گرفتار پدری مستبد و دچار میل سرطانی و سمی برای رسیدن به یک عظمت توهمی است. عظمتی که پشت آن زد و بند و گاو بندی است و خود این عظمت راهی است برای تقلبهای بیشتر.
تمام دنیای پدر در رسیدن به این منزلت (بزرگ خاندان) خلاصه میشود. قمار بزرگ پدر همین است که تمام دار و ندارش را که اکنون به کار پسرانش میآید و میتواند جابهجایی طبقاتی این خانواده را رقم بزند، فدای منزلت پوسیده و پر از کلک میشود.
دردناک اینکه حتی به آن منزلت هم نمیرسد و همان به خفت و خواری بیشترش منجر میشود. دروغ میگوید، توهماتش را تفت میدهد تا نئشگی آن عظمت دروغین را بچشد.
لیلا نقطه مقابل اوست. به آگاهی رسیده، شجاعت تغییر و رهبری را نیز دارد، جرات شورش و در گوش پدر زدن را نیز دارد، اما آنانکه باید با او یار باشند «وا» میدهند.
مساله در واقع برادران لیلاست، نه خود لیلا. آنها که با وجودی که از پدرشان دلخوشی ندارند و مدام از سوی او خفیف و حقیر میشوند، اما در آن دم که باید تصمیم حیاتی را بگیرند و پای خرید مغازه بایستند، شل میکنند و در دام توهم احترام و منزلت پدر میافتند که همان دامی است که مستبد همیشه پیش روی شما پهن میکند.
در واقع لیلا هر چه تلاش کند که رشد کند، این برادرانش هستند که او را پایین میکشند. خانواده با هم رشد نمیکند. لیلا باید از این ساختار برود؛ با اینان به جایی نمیرسد.
برادرانش حتی قدرت پیشبینی فلاکت پیش رو را ندارند. کور شدهاند و نمیبینند که پدر در مقابل ناامنی اقتصادی، مامن آنها نیست که هیچ... آنها را برای رسیدن به توهم بزرگی فامیل قربانی میکند.
ترس علیرضا، ترس دیگران نیز هست. ترس از خوب شدنها. پدر، نکبت فعلی را کاملا طبیعی جلوه داده و هر نسیمی از فردای بهتر به جای تبسم و خنده، وحشت و تردید به دنبال میآورد. به تعبیر ژان پل سارتر و تئوری عذاب انتخابش، برادران لیلا در لحظه انتخاب بزرگ «وا» میدهند و سقوط با شدت بیشتر را تجربه میکنند. اما این سقوط برایشان کاملا طبیعی است و پیشرفت برایشان غریبه.../
نویسنده: مهدی افشارنیک
منبع:انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران