واکنش تند کیوان کثیریان به مسعود فراستی: آبرویی برایش نمانده که بخواهد حالا برود
مسود فراستی، منتقد سینما در نقد فیلم «جنگ جهانی سوم» موضوعاتی را بیان کرد که با واکنش تند اهالی فرهنگ و هنر مواجه شده است.
مسعود فراستی، منتقد سینما که در سالهای اخیر به واسطه صحبتها و موضعگیریهایش بعضا عجیبش با واکنش اهالی هنر و کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفته است، اخیرا در نقد فیلم سینمایی «جنگ جهانی سوم» سوتی عجیبی داده است. فیلم جنگ جهانی سوم به کارگردانی هومن سیدی در حالی در سینماها در حال اکران است که نسخه غیرقانونی آن منتشر شده است و ظاهرا مسعود فراستی جای دیدن نسخه قانونی فیلم در سینما، نسخه غیرقانونی آن را دانلود کرده است. نسخهای که در آن لوگوی سایت غیرقانونیای منتشر کننده پای آن بوده است و مسعود فراستی متوجه این موضوع نشده و گمان کرده است که عوامل فیلم در زیر آن نوشتهاند «به نام ایران»!
این سوتی مسعود فراستی باعث شد که کیوان کثیریان دیگر منتقد سینما به تندی نسبت به مسعود فراستی واکنش نشان دهد.
به گزارش اعتماد آنلاین کثیریان دراین رابطه نوشت: بعد از آن همه سال لطمهای که به نقد فیلم و چهره منتقد زد و به عالم و آدم تاخت، پز آدم باسواده را گرفت و با کمک چهارتا کم سوادتر از خودش میز درست کرد و تراوشات سرگردان ذهناش را به خورد ملت داد، با اسم آوینی و «مُرتضا، مُرتضا» گفتن برای خودش پیشینه ساخت، انواع شایعات را دور خودش جمع کرد ولی گردن کشید، ندیده فیلم نقد کرد و جلوی دوربین افتخار کرد به خ...ه اش، شاهنامه را مثل کلاس اول ابتداییها خواند و هزارتا خبط دیگر، حالا دیگر خودش را بیش از همیشه مسخره خاص و عام کرده. آقای باسواد باز هم گاف داد. آن هم به چه بزرگی.
رفته فیلم «جنگ جهانی سوم» را که روی پرده است از یک سایت غیرقانونی دانلود کرده و لوگوی سایت را که نامش«به نام ایران» است، به حساب فیلم گذاشته و فکر کرده کارگردان توی فیلمش هی نوشته به نام ایران! حالا این منتقد باسواد ما در مثلا نقدش افسوس میخورد به حال کارگردان فیلم که ایران را نمیشناسد و فیلم را همین فکت «میزند».
من اساسا در مقام دفاع از فیلم و کارگردانش نیستم. حرفم اصلا درباره آنها نیست. بحث بر سر شخصی است که نامی را کش رفته و جایگاهی برای خوش ساخته که برخی را گمراه کرده و فریب داده است.
خجالت دارد واقعا! طرف بعد از ماجرا شاهنامه خوانی و گلوی سیاوش که به خنجر بِرید، آبرویی برایش نمانده که بخواهد حالا برود و طشت رسوایی اش از بام افتاده؛ آن هم با چه صدای بلندی، ان وقت سر تکان میدهد و افسوس میخورد. افسوس اصلی را باید به حال تلویزیون ایران خورد که سالها آنتن را در اختیار چون اویی قرار داد و بادش کرد. حالا این بادکنک دارد هی به تناوب، بادش در میرود و ...
ویدئوی نقد و سوتی مسعود فراستی را اینجا میتوانید ببینید.