خوشتیپترین زن مطلقه ایرانی اینگونه لباس میپوشد
به بهانه پخش سریال در انتهای شب، نگاهی داریم به استایل شخصیت زن یعنی هدی زینالعابدین در این مجموعه.
چی بپوشم: مجموعه در انتهای شب از جدیدترین ساختههای آیدا پناهنده است. او در به تصویرکشیدن دنیای زنانی با شخصیتهای مختلف و زندگیهای رنگارنگ تاکنون بسیار موفق عمل کرده است. جو و فضایی که پناهنده در آثارش ارائه میکند، مخاطب را به دالانی میکشاند که در آن، نگاهی اختصاصی و ویژه معطوف به بخش مهمی از داستان زندگی یک زن با تمام پیچوخمهایش میشود. در انتهای شب، اما دیگر دنیایی صرفاً زنانه را بهتصویر نکشیده است. در این مجموعه پرمخاطب که در همان قسمتهای اولیه توانسته نظر بسیاری را به خود جلب کند، با تعریف شرایط خاصی از زندگی زوجی معمولی طرف هستیم که بسیار پخته و پرجزئیات به تصویر کشیده شده است. به بهانه پخش این اثر جذاب، نگاهی داریم به استایل شخصیت زن یعنی هدی زینالعابدین در این مجموعه. با ما همراه باشید.
مرتب و معرف شخصیتی کنترلگر؛ اجباری یا خودخواسته؟
هدی در این سریال، نقش زنی را ایفا میکند که بهرغم سابقه عشقی پرشور به همسرش، به آخر خط رسیده است. او دیگر دوست ندارد که در زندگی مشترک بماند و راه رهایی را طلاقی میبیند که او را از زیر بار مسئولیتهای رنگارنگش خلاص میکند. همسر او که اختلاف سنی قابلتوجهی هم دارند، مردی آرام و هنرمند اما مسئولیتناپذیر و غرق در دنیای خود است. پارسا پیروزفر که مانند همیشه بهترین حضور خود را روی صحنه دارد، در به تصویرکشیدن احساسات مختلف این مرد بهخوبی ظاهر شده است. هرچند که شخصیت و سیمای جذابی دارد، اما فقدان حضوری موثر در پیشبرد زندگی زناشویی از سوی او، همسرش را به نقطه ترک زندگی میرساند. زینالعابدین هم در ابراز ویژگیهای زنی مسئول که مجبور به کنترل همهچیز در این زندگی است، بسیار خوش درخشیده است. او شخصیت منضبطی دارد که مدام همهچیز این زندگی را کنترل میکند. شاید مجبور شده و در نتیجه، نمودی از این ویژگیها را در استایل و ظاهر او هم میبینیم. همیشه لباسهای او مرتباند، رنگهایی از طیف ثابت دارند و خطوط عمودی و ساختار مرتب بستن روسری بر سرش در صحنههای حضور در خانه، مؤید همین نظم درونی و انضباطی است که میخواهد با چنگ و دندان در محیط خانهشان جاری کند.
بیروح در حد رفع تکلیف؛ خسته یا بیانگیزه؟
زینالعابدین در صحنههایی که در بیرون از منزل حضور دارد هم استایلی مرتب دارد. تیپ و ظاهر او همیشه آراسته است و از کتها و مانتوهایی استفاده میکند که برشی دقیق دارند و او را چهارشانه نشان میدهند. او منظم است. از ظاهری مرتب بهره میبرد و رنگهای بیروح طوسی و سورمهای در استایلش غوغا میکنند. سیمای زیبا و آراستگی استایل نشان میدهند که او صاحب شوری مرده برای ابراز جذابیت است. در واقع، اگر بخواهد ظرفیتهای فراوانی برای زیباترشدن و جلوهگری دارد، اما خسته است؟ بیانگیزه است؟ بههر روی، جلوه نهایی استایل او نشان میدهد که رمقی برای جذابترشدن ندارد. خردشدن زیر بار مسئولیتهای سنگینی که از یک سو، جامعه و از سوی دیگر همسرش به گردن او انداختهاند (و البته خودش هم داوطلب دقیقی برای اجرای آنها است) باعث شده که مقوله تیپ و ظاهر برای در اولویتهای متوسط زندگی قرار بگیرد.
فقدان رنگ در پالت رنگی استایل؛ دلمردگی یا استیصال؟
زینالعابدین چندین و چند سال است که در آثار مختلف سینمایی حضور دارد. او کار خود را از صداوسیما شروع کرد و بهحق، با وسواس و دقتی که بهخرج داده، از پس انتخابهای خوب و مطلوب در کارنامهاش برآمده است. حالا بهنظر میرسد که بازی او هم به حد بالاتری از پختگی رسیده است؛ آنچنان که در کنار پیروزفر پرسابقه و همیشه درخشان، بهخوبی ظاهر میشود و پا به پای او میآید. هدی در این سریال، رنگ را از یاد برده است. در واقع، شخصیتی که او بازی میکند، از هیچ رنگ شاخص و شادابی در تیپ خود بهره نمیبرد. او دلمرده است و البته استیصالی شدید هم دارد. حرفهای ناگفتهای که حاصل تحمل ۱۰ سال فشارهای مختلف زندگی زناشویی است، امیدش را ناامید کرده و این موضوع را در ظاهرش هم بهخوبی جلوهگر میسازد. رنگهایی که در لباسهای این بازیگر میبینیم، همگی خنثی، کدر و بیروحاند.
تلاش برای تغییر؛ مذبوحانه یا رقتانگیز؟
در قسمت سوم سریال در انتهای شب، در سکانسی شاهد بازگشت هدی زینالعابدین به خانه همسرش هستیم. ماهی یا همان هدی با تیپی کاملاً متفاوت با آنچه تاکنون دیدهایم، در دروازه در منزل بهنام یا همان پارسا پیروزفر ظاهر میشود. او حسابی به خودش رسیده است. کتی سفید به تن دارد و شلوار واید خوشفرمی به پا کرده که در تناسب کامل با کتش انتخاب شده است. شالی رنگی به سر دارد و موهایش را مِش کرده است. با آرایشی زیبا و متناسب به صورتش رسیدگی کرده و زیباتر از همیش جلوه میکند. در واقع، انگار به سراغ راهی برای فریادزدن سالهای سرکوب خود از گذشته رفته است. او عامدانه میخواهد با این استایل تغییریافته به همسر سابقش چیزهایی بگوید؛ و البته این ناگفتهها را در گفتوگویی شبیه به دعوا در سکانس سرزدن به منزل بهنام واگویه میکند. اگرچه با ماهرخ (نام شخصیت زینالعابدین در سریال) سرحالی روبهرو میشویم که زیباتر از همیشه است، اما دل مخاطب برای ماهی میسوزد. این سرحالبودن بههیچ وجه از روی حالی خوش و دلی شاد ابراز نمیشود. رنگهایی که در تیپ او استفاده شدهاند و تمام بزکودوزکی که بر چهره دارد، او را به عروسک غمگینی بدل کرده که میخواهد حرفهایش را با تغییر استایل و گوشه و کنایه منتقل کند.
در آخر
در انتهای شب سریال خوبی است. دستکم تا اینجای کار که توانسته با ظرافت و دقت فراوانی حرفهایش را به مخاطب منتقل کند. باید ببینیم که در ادامه چه بر سر داستانی خواهد آمد که در همان ابتدا بسیار ملموس و جذاب توانسته بینندگانش را با خود همراه کند. پناهنده کارگردان خوبی است و در توصیف دنیایی عمیق و درونی از شخصیتها زبردست است. بازیهای فوقالعاده خوب بازیگران آثارش هم نشان از توانمندی او در بازیگرفتن دارد. طراحی لباس و استایل بازیگران و گریمشان هم در این مجموعه به تقویت تعریف نقاط مختلف داستان کمک شایانی کرده است. نظر شما درباره استایل شخصیت زن سریال چیست؟ بهنظرتان کارگردان چطور توانسته از لباس و استایلینگ در جهت بازگویی بهتر کاراکتر بهره ببرد؟ اگر این سریال را هنوز ندیدهاید، پیشنهاد میکنیم که بهسراغش بروید؛ پشیمان نخواهید شد.