برشی از تاریخ به بهانه سال روز انتضاب قوامالملک به حکومت بندرعباس در سال 1256
خاندان قوامالملک شیرازی که بودند؟
خاندان قوامالملک از خاندانهای متنفذ در دوران قاجار و معاصر محسوب میشوند که طی مدت زمانی طولانی بهصورت آشکار و پنهان در بسیاری از حوادث سیاسی ایالت فارس نقش داشتند.
خاندان قوامالملک از خاندانهای متنفذ در دوران قاجار و معاصر محسوب میشوند که طی مدت زمانی طولانی بهصورت آشکار و پنهان در بسیاری از حوادث سیاسی ایالت فارس نقش داشتند. قوامالملک در جریان مشروطه برای حفظ پایگاه استبدادی خود با مشروطیت مخالفت کرد و این مخالفت موجب حوادث بسیاری در صحنه سیاسی فارس شد. رقابت خاندان قوامالملک با قشقاییها موجب آشفتگی ایالت فارس طی دوره مذکور شده بود. درگیری آنها بر سر قدرت وضعیت ایالت را مغشوش کرده و والیان آنجا را از کنترل ایالت ناتوان ساخته بود و این رقابت راه را برای دخالت بیگانگان در امور فارس هموار کرده بود. خاندان قوام برای حفظ ثروت و قدرت خود به انگلیسیها تکیه کرده و آنها نیز برای پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی خود از قوامالملک بهره جستند لذا رابطه متقابلی میان آنها برقرار شد مخصوصا در جریان جنگ جهانی اول که موقعیت انگلیسیها در جنوب ایران بسیار تضعیف شده بود؛ پس قوامالملک یکی از عوامل گسترش نفوذ انگلیسیها در جنوب ایران محسوب میشود.
لقب قوامالملک برای پنج نسل در خانواده قوام برقرار بود که این افراد عبارتند از:
- حاج علی اکبر خان قوام قوام الملک اول پسر حاج ابراهیم خان کلانتر
- علی محمد خان قوام قوام الملک دوم، پسر علی اکبر خان، وی ارتش خمسه را ایجاد کرد.
- محمد رضا خان قوام قوام الملک سوم
- حبیبالله خان قوام قوام الملک چهارم
- ابراهیم قوام، قوام الملک پنجم و آخرین دارنده این لقب که به تهران تبعید شد.
وضیعت بنادر و جزایر در سالهای پایانی حکومت قاجار
جنگ جهانی اول در حالی به پایان رسید که تأثیرات زیانبار آن تا سالها بعد در جامعه ایران پابرجا بود. با وجودی که ایران اعلام بی طرفی کرده بود امّا « در معرض رنج و قحطی و تجاوزی قرار گرفت که هیچ کشور بی طرف دیگری متحمل نشده بود.»3. اشغال شهرها و روستاها توسط قدرت های متخاصم نه تنها باعث رکود فعالیت های تجاری شده بود بلکه در اثر خشکسالی و تخریبی که به زراعت ایران وارد شد، قحطی ایران را در برگرفت به طوری که جمعیت زیادی از مردم ایران در اثر گرسنگی جان خود را ازدست دادند. انگلیسی ها از یک سو با خرید گسترده غله و مواد غذایی در ایران ، قحطی را شدت بخشیدندو از سوی دیگر با محروم کردن ایران از درآمدهای نفتی اش باعث شدند تا دولت ایران نتواند اقدام موثر و مفیدی برای میلیونها ایرانی که در گرسنگی به سر می بردند، صورت دهد.
درحالی که قحطی بزرگ سال 1917 شرایط نگران کننده ای در جامعه ایران به وجود آورده بود شیوع بیماری های مسری، شرایط را بیش از پیش بحرانی ساخت. کثرت تلفات در اثر بیماری به حدی بود که درهر شهر و روستایی تعداد بسیار زیادی از بین رفتند،به طوری که در برخی از نقاط بنادر و جزایر خلیج فارس مردم فرصت کفن و دفن مردگان خود را نیز پیدا نکردند. تلفات بیماری در بستک یکی از شهرهای کوچک جنوب در یک روز به 150 نفر رسید.
در حالی که پادشاهان قاجار واپسین سال های حکومت خود را بر ایران می گذراندند، بی توجهی دولت مرکزی به بنادر و جزایر جنوب و عدم اعزام مأمورانی شایسته به مناطق مزبور هم چنان ادامه داشت. به طوری که این مناطق عملاً خارج از دایره نفوذ واقعی دولت قرار داشتند. جزیره هنگام با توجه به اهمیت استراتژیکی آن همچنان بدون نایب الحکومه باقی مانده بود. همچنین دوایر پست چاه بهار، جاسک و هنگام بدون مأمور اداره می شد.
از سوی دیگر انگلیسی ها نیز با مشاهده ناتوانی و ضعف دولت ایران به مداخله در امور بنادر و جزایر می پرداختند . آن ها بدون اجازه اولیای دولت ایران، اقدام به احداث بناهای متعددی کردند. اقدام انگلیسی ها در وسعت دادن به حدود تلگراف خانه خود در بندر جاسک گویای این نکته می باشد .
همراهی حکام و مأموران دولت ایران با خواست و اراده مقامات دولت بیگانه در بنادر و جزایر جنوب مساله ای رایج بود، به طوری که در مقابل دریافت مبالغی، اجازه انجام فعالیت هایی را که مغایربا اصل حاکمیت ایران بود نیز صادر می کردند. چه بسا بعضی از آنها نه به دلیل لیاقت و شایستگی، بلکه، به خاطر پیشکشی افزون تر، عهده دار پست و منصب شده بودند. بحران مالی که نتیجه خالی شدن خزانه ی دولت بود، در سال های پایانی حکومت قاجار مشکلات عدیده ای را از جمله پرداخت نشدن به موقع حقوق مأموران و کارمندان دولت به همراه داشت. در این میان بی کفایتی دولتمردان و حکام محلی نیز مزید بر علت می شد تا هراز گاهی، تعدادی از مأموران دولت به بهانه پرداخت نشدن حقوق شان، دست از کار کشیده و بحران موجود را تشدید سازند. اهمیت این موضوع به ویژه در بنادر و جزایر جنوب که چشم های همیشه بیدار و فرصت طلب دولت همسایه مترصد فرصتی برای حضور خود بود، اوضاع را نگران کننده ساخته بود. به طوری که نگهبانان دوائر دولتی و کنسولگری انگلیس در بندرلنگه به دلیل پرداخت نشدن حقوقشان دست از کار کشیدند. این در حالی بود که از مدتها قبل دولت مرکزی تصمیم گرفته بود به جای استقرار یک عده تفنگچی به عنوان نگهبان، گروهی نظامی به آنجا گسیل دارد. بدین منظور دستور داده شد تا ازپرداخت حقوق نگهبانان مزبور جلو گیری شود . لذا تفنگچیان نیز با پرداخت نشدن حقوق خود دست از کار کشیدند.
پرداخت نشدن حقوق نگهبانان از یک سو و ناتوانی مقامات دولتی در جایگزین کردن نظامیان به جای نگهبانان از سوی دیگر نه تنها باعث نگرانی اهالی و مقامات حکومتی گردید بلکه باعث شد تا انگلیسی ها به بهانه برقراری امنیت کنسولگری و اتباع خود اقدام به پیاده کردن نیروی نظامی نمایند. ادامه این وضعیت باعث شد تا نایب الحکومه بندرلنگه در گزارشی که در 6 ذیقعده 1341 به کارگزاری اول بنادر ارسال داشت توجه عاجل مسوولین را خواستار گردید.
«شش برج تمام است حقوق نظمیه اینجا که برجی 313 تومان است نداده اند. تا سه روز قبل که آقای حکیم الممالک از عباسی وارد شدند و از ایشان هم جواب یأس شنیدند عموماً دست از خدمت کشیده.»
وی همچنین تهدید کرد چنانچه به وضعیت پیش آمده رسیدگی نشود، استعفا خواهد داد. سید جعفر، فرزند سید شبر، از علمای بندرلنگه نیز با ارسال نامه ای در 6 ذیقعده 1341 به کارگزاری اول بنادر از مقامات دولتی خواست « به هر طریقی صلاح و صواب دانند محض امنیت تنظیم بلاد و آسایش اهالی آنچه زودتر تکلیف اجرت تفنگچی ها را معین فرمایند و الا بلد هرج و مرج و برهم خورده خواهد شد.»
معرفی محمد تقی خان از حاکمان خاندان قوام الملک در هرمزگان
محمد تقی خان در سال (۱۲۷۲) هجری قمری در بستک زاده شد. پس از فوت حاجی مصطفی خان بر سر امر حکومت وجانشینی پدر بین دو نفر از فرزندان ارشد وی محمد رفیع خان و احمد خان اختلاف افتاد که در نتیجه احمد خان مقتول گردید. پس از اندکی فرزند سوم حاج مصطفی خان «محمد تقی خان» در سال ۱۳۰۵ محمد رفیع خان را دستگیر نموده وبنام قاتل برادر به شیراز اعزام داشت وخود اداره امور محل بهعنوان نایب الحکومه که از طرف والی فارس به وی واگذار شده بود بعهده میگیرد و به «صولت الملک» ملقب میشود.
وی ۴۱ سال حکمرانی داشت، محمد تقی خان مردی متین وسیاستمدار ومردم دار و با تدبیر بود. او با فتحعلیخان حاکم لارستان روابط حسنه داشت ودستورات فرمان فرمای فارس ومأمورین عالی دولت را بخوبی اجرا میکرد. زمان او مصادف با سلطنت ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه قاجار ونهضت مشروطیت ایران بود. حکومت قوام الملک وفرزندش محمد رضا خان قوام الملک وسرکوبی شورش قواسم بندر لنگه بدست دریابگی حکمران بوشهر از وقایع زمان او است. نام محمد تقی خان وخاطرات او هنوز در بین مردم بستک زندهاست، وکاخ بزرگ حکمرانی وی در مرکز شهر پابرجاست، مردم بستک بالهجه خود که (ق) را (ک) تلفظ میکنند اورا بنام « مَّدتَکی خان » یاد میکنند.
محمد تقی خان در سن ۷۴ سالگی در سال ۱۳۴۶ هجری قمری مصادف با دومین سال سلطنت رضا شاه پهلوی درباغ شخصی خود در مخدان بستک فوت کرده وهمانجا به خاک سپرده شدهاست.
خاندان قوام تا پایان دوره قاجار در همه امور فارس دخیل بودند اما با روی کار آمدن رضاشاه قدرت این خاندان محدود شد و آنها نیز همانند دیگر روسای قدرتمند ایلات اجبارا به تهران نقل مکان کردند و پنهانی تحتنظر قرار گرفتند، زیرا رضاشاه تمایلی نداشت به جز خودش کسی در اداره امور مداخله کند اما او نیز نتوانست قوامیها را به کلی کنار بگذارد؛ برخلاف اینکه صولتالدوله را از بین برد با قوام رفتاری دیگر در پیش گرفت و آن نیز به دلیل ارتباطات گسترده قوام با انگلیسیها بود که موجب میشد رضاشاه با احتیاط با او برخورد کند، بنابراین آنچه بیش از همه در استمرار قدرت این خاندان نقش داشت وابستگی آنها به انگلیس بود. قوامالملک پنجم و آخر (ابراهیمخان) تا زمان مرگش در امور مختلف سیاسی مداخله داشت، با مرگ او در سال ۱۳۴۸ش پرونده سیاسی این خاندان بسته شد و نام قوامالملک و خاندانش به تاریخ پیوست.